باید می رفتم موهامو کوتاه کنم. تنبلی کردم. زیادشده اند به نظرم.

رو اجاق، سوپّ نابی داره غل غل می کنه. با یکمی بوی خوب غذا.

ظهر، با اینکه پلو قرمه سیزی بود و ماست خونگی و الخ و دولخ، ولی نمی دونم چرا اصلا مزه نمی داد. غذاهای مامانم بی نمکه و خب، کلّ مزة غذا هم که به نمکه، این دشمن دوست داشتنی!! به قول کانون تبلیغات شهرداری!