رفتم نظام مهندسی، تا برگشتم شرکت دیر شد

جای پارک ماشینم نبود طبعا.

گذاشتم و پیاده شدم، دیدم سرپرست راننده ها از تو پنجره اتاقش سر در آوره و امر و نهی که بکنش تو فلانه سوراخ لای دو تا ماشین دیگه.

کار خوبیه. اگه همیشه این کار رو بکنه، یانگهبان رو موظف کنه به این کار، بهرحال یک جای پارک و بعضا سه تا جای پارک تو کوچه و خیابون آزاد می شه.

تیر و مویی، جابجا کردم اسبمو

جا بود، چیزی که نبود شعور کافی تو همکارهای خودم بود که ماشینشونو که می ذارن دیگه فکر نمی کنند می شد بهتر هم گذاشت یا نه.

بهرحال، واسه اینکه اون سرپرست گرامی هم خیلی بیکارنباشه ، زنگش زدم و سراغ دو قلم فاکتوری که دو ماه پیش داده بودم بهش رو گرفتم!

هم اینکه واااااااااقعاً دیگه پول ندارم و لازممه، چون ممکنه یکی دو روز طول بکشه تا پول نظام مهندسی رو بگیرم

هم اینکه، این یابو، وقتی دو ماه به روی خودش نیاورده،

باید به روش آورد!

نه؟

هه هه