این ماه واره،

عجب چاقوییه !

کافیه شما روی یک مودی باشی، همچین تهییجت می کنه که چه بسا دست به انحار بزنی!

الانه از سیاوش قمیشی ، تردید رو گذاشت

از مهستی هم یک چیزی تو همون تم از نظر معنی

پشتش حضرات بلک کت یک آهنگی در وصف زندگی پس از خلاص شدن از دست یک معشوقه می خوندن

بعد شما حس می کنی که عججججججججججب خبطی است وارد شدن به رابطه های بی برگشت!

والله!

رابطه باید قابل برگشت باشه!

اصلا یک بخشی از هول مرگ، بخاطر اینه که غیرقابل برگشته!

اگه عین خیلی چیزهای دیگه،

عین استخر رفتن

عین مسافرت رفتن

عین خیلی چیزهای دیگه،

اگه مرگ هم دنده عقب داشت،

باور کنید یک خیل کثیری از مردم هی می رفتن،

هی می اومدن!

ولی الان همه ازش می ترسند!

اگه نمی ترسند هم،

ازش احتراز دارند!

حتی اونها که مرگ رو زاده شدن می دونند و وصال حق و الخ و دولخ،

به قول یارو، ضد گلوله سوار می شن و ضد زلزله می سازند و تو زیرزمین خونه شون تیم پزشکی مجهز نگه می دارند و الخ و دولخ که ییهو نمیرند!

فکر کن!

که نمیرند!

که به بهشت جاودان، داخل نشن!

دیرتر داخل بشن!

که شیر و عسل رو بجای تو جوب، از تو جام سر بکشند

که بجای حوری،

به همین زن زپرتی خودشون بسنده کنند که از بس به خودش ور رفته و چیز به خودش مالیده و سرخاب سفیداب کرده آدم عقّش می گیره دیگه

ولی اینو ،

 با همه این اوصاف، 

به ضرب و زور متعه و صیغه و چشم چرونی و کانال سوپر و الخ تحمل می کنند،

 اما دندون لقّ طمع به حور و پری رو از دهنشون در می کنند!

چی می گم من.

می گفت اگه خارجی ها (!) همه با هم برن بهشت، بعضی جملاتی که از بلندگوی بهشت مدام پخش می شه رو حدس بزنید:

بعنوان نمونه، مدام تکرار میشه که مثلاً:


آقا ولش کن! حوری بازم هست! کشتی اش!


خخخخخخ!


برم یکم تار بزنم. 

کاش این تار رو اقلا یاد گرفته بودم که گاهی، بتونم، خودمو بریزم تو صداش

که رااااااااااااحت بشم باهاش...


می رم مجدد کلاس...