وااااااااااای !

خیلی سخته با زن جماعت کار کردن هااااااااااااا!

تازه، نه اون کارها !

اونها که دیگه نقل از حضرات معصومین هست که ییهو نرید شیکم کار و هی بمال و ورمال کنید و الخ. اون به کنار!

منظورم همین کارهای شغلی است منظورم!

صبح، رفتم یک اتاقی،

یک نقشه پهن بوده قدّ یک سفره 4 نفره

می بینم اشتباه توشه قدّ فاجعه

دو تا تربچه که چه عرض کنم، دو تا ترب سیاه به چه بزرگی، نشستن سرش، ماااااااااتم گرفته اند که حقوقشون فلان،

بعد نمی کنند نگاه کنند به نقشه

والله من بودم فلان هم دستشون نمی دادم.

بهرحال، نقشه کش را صدا زدم که خانوم فلانی، این نقشه اشتباهه، هر موقع کارهاتون اجازه داد درستش کنید.

الانه اومده،

تا من دارم نقشه رو باز می کنم، می گه یک گلایه بکنم.

می گم بفرما

می گه تقصیر من نبود که منو دعوا کردید فلان

می گم بابا! من کی دعوا کردم! می گم اشتباه است، اشتباهش هم اگه باشه تقصیر منه و تربهای مجاور، به تو چه؟ تو وقت که کردی، درستش کن.

می گه آهان.

خب آهان و کوفت!