واسه عموی محترم یک متنی رو فرستادم
جواب داده استغفرالله !
دلم سوخت!
چرا یک آدم باید اینقدر ریقو باشه که حتی نزدیک به بعضی مسائل هم نشه!
از ترس نون؟
از ترس خدا؟
چرا؟
می گن این نون خوردن به این دهن جنبوندن نمی ارزه! راست می گن!
شغلی که تخم آدمو می کشن قبلش، ترک از سر شوق اولی !
امروز یکی دوستان دنبال یک شاگرد می گشت مطمئن ،بفرسته تهران، با خواب و خوراک، شاگرد میوه فروشی بشه!
خوبه ها !
به نظرم شرف داره آدم دم میوه فروشی خیار برق بندازه،
اما به هرچی دلش خواست، اقلاً فکر کنه!
جرات کنه
تخم کنه!
عی!