شبهای پنج شنبه که می شه
من خیلی کارم زیاد می شه!
باید هرچی ظرف است بشورم
مرتب کنم
کلی ظرف و ظروف جمع کنم که خالی ببرم خونه و ،
پر برگردونم !
کمابیش تمام شد امشب هرچند، تا بیام بخوابم دوباره یک کوه ظرف کثیف می کنم
کاسه تخمه
بشقاب پوست تخمه
سوپ با کلیه ظروف مرتبط از تخته سبزی خرد کن بگیر تا کاسه و قاشق و قابلمه و الخ و دولخ
خیلی سخته ها. نمی دونم اصلا می فهمید این که یکی تماااااااااااام کارهاشو از صفر تا صد خودش انجام بده چه حسی داره
هرچند، جای شکرش باقیه!
می شد تمااااااااام این کارها باشه،
یک کارهای دیگه ای هم رو کول آدم باشه.
نشد نداره.
خدایا شکرت!