با لبات قهرم با چشات قهرم نگام نکن با نگات قهرم
عاشقت بودم نفهمیدی هی بهت گفتم هی تو خندیدی
زخم زبونت به دلم نشست سنگ عاشقات سرم و شکست
یادمه یه روز مست و مستونه داد زدم بیا بیرون از خونه
سنگ آخر و تو به من بزن خندیدی گفتی برو دیوونه
وقتی که عشق و دیدی تو نگام وقتی که اسمت آومد رو لبام
داد زدم یه روز توی کوچه ها اینو بدونین همسایه ها
من دیگه دارم میمیرم براش خندیدی گفتی عاشقم نباش