شاعر می گه
گفتن از زشترویی دگران
نشود باعث نکو رویی
پروین می گه.
خدا رحمتش کنه
یادش بخیر اینو من و هیچّی دیگه هم اون موقع که زنده بود گفت.
موضوع سر این جوونهاست.
این تازه کارها
اینها،
هرکدومشون یک بخشیشون می لنگه
و بعد قیاس می کنی که جوونهای نسل قبل که به ادعای شهبانو دست پرورده های اون دوره بودند،
زمانی سرلشکر شده بودند که هنوز سی سالشون نشده بود.
اینجا،
آقای مهندس،
تک به تک واسه همه توضیح می ده که فلانکی فلان جا می خواسته کار منو به اسم خودش تمام کنه
یا قول داده فلانه کار رو انجام بده بعد از مدتها معلوم شده که کلا رفته از شرکت
یا الخ!
منم که تعارف با کسی ندارم،
به همچین منبری برسم،
پای منبر رو از جاش می کنم می کنم تو حلق منبری !
اون یکی تازه کاره،
خانوم مهندس مثلاً،
خاک بر سر،
شاگرد اول چهار دوره،
می ره عین خدمه،
می ایسته پشت در اتاق فلان مهندس،
صبر می کنه می کنه می کنه تا صدای تلفن آقا که قطع شد بره و کارش رو بگه .
بهش می گم برو تو!
برو جلو که ببینتت!
اینجوری شاید فکر کنه فالگوش ایستاده ای!
اصلا کلاس یک مهندس به این مدل احترام گذاشتن های ضد ارزشی نیست...
انگار با بز حرف می زنی!
صد رحمت به بز!
بلکه یک دمب کوچولو داره می گیره هوا !
اینها رو به زور ویاگرا هم نمی شه فلان !
ایام به کام