خعلی امروز مسخره بود!
کلاً، کار خاصی تو شرکت انجام نشد.
بعدش، عصر، کارگر داشتیم که فاضلابهای ساختمان رو فنر بزنه.
نشانه هایی از گرفتگی بود که معلوم شد بیخودکی بوده به کل!
یارو، پیمانکار، واشرهای درپوش رو نذاشته است. به همین سادگی.
چیزی که جالب بود،
این بود که کارگری که اونهمه گنده کاری رو به عهده می گیره،
موقع دستمزد گرفتن،
خیلی توقع ناچیزی داره!
خیلی !
بعد راننده نیسانی که 5 کیلومتر چند شیت کناف رو با خودش آورد،
عین گرگ، حرییییییییییییییییییص،
بگذریم.