عرض کنم حضور انورتون،

 کمابیش هر تجمعی که آدم داخل می شه،
یک سر بحث می رسه به ابتکار دولت محترم در خصوص وام های خرید
و با کمال تعجب،

 وام خودرو فقط.
من که سرم نمی شه و از اول هم محلل اقتصادی (!) نبودم و نتیجه اش هم همینه که می بینید آه در بساط ندارم امّا،
اینها که انگار سرشون به حساب کتاب هست،
خیلی بد می گن!
هم از نوع بی بازگشت قرارداد و اینکه پشیمونی سودی نداره،
هم از قیمت وحشتناک تمام شده
هم از پر رویی خودرو ساز که تا جوشش مشتری رو دیده،

 فوری از هفت سال به چهار سال و بعد به دو سال کاهش داده بازه بازپرداخت رو

حالا من کاری به اینها ندارم. 

مهم نیست.

 من یک ماشین میخواستم که خریدم، یکی هم اضافه داشتم که فروختم. تمام!
چیزی که من بهش فکر می کنم اینه که حسن جون با تمام زرنگی اش، 

تو چاه بدی افتاده است.
اگر واقعا این طرح همینقدر بد باشه که می گن
- البته من نمی دونم اگه اینقدر بده، اونها که ییهو هجوم بردند وخریدند کیا بودند و هستند-
اونوقت،
 اگه طرح،

 اینجور که می گن،

 یک دامی بوده باشه واسه ملت ضعیف بدبخت،
اونوقت در کمتر از دوسال،
رقبای حسن جون چنان با همین حربه زمین می زننش که دیگه کمر راست نمی کنه!
یک چیزهایی رو ملت شاید نفهمند.
چون براشون ارزش ملموسی نداره که بخوان تحلیلش کنند اما
 چیزی رو که خوب می فهمند وامی است که سالها، ماه به ماه باید از کیسه بدن و
 تحلیلهایی است که روزها و روزها تو همون ماشین که سوارند، واسه هم می کنند.

این بود انشای من.