ابراهیم،
همون ابرام خودمون به قول باباش،
کلاس دوم یا سوم دبستان است.
باباش شارژ ماهانه رو داده بهش که بیاره تحویل بده
تا دارم رسیدشو می نویسم، می گم چقدره؟
می شماره،
می گه بیست و یک هزار
حالا تمامش دو هزاری است و دو تا پنج هزاری
می گم دوباره بشمار
می شماره
نوزده هزار
بار سوم...
نوزده هزار!
بهش می گم مدرسه که می ری،
یکمی هم حواست به درست باشه بتونی درست شمردن یاد بگیری.
می گه،
من همه اش تو دفترم، نمی ذارند که درس بخونم !
گرفتید!
از بس شیطونه مدام تو دفتره، به درس خوندن نمی رسه بچه !