ابرو کمونی،
خوشگله
نامهربونی
خوشگله
باقیش چی بود؟!
آقا رفتم داروخانه،
بازم ویتامین D خریدم و
نخ دندون خارجکی خریدم و
به توصیه یکی از رفقا کپسول فلان واسه موهام قیمت گرفتم،
گفت 51 هزار !
گفتم ای وای من! چه خبره مگه !
همون توصیه خانوم پونه خانوم رو می خوام دنبال کنم! تخم و حنا!
عق!
یک همشهری داشتیم،
معروف شده بود به " سه هفت سال به بیست ی سال" !
خخخخخخخخخ!
حکایت این بوده که بهش یک حرف نامربوطی می زنه یکی
مثلاً میگه فلانه کار رو بکن تا فلان بشه
این خیلی زورش می گیره
در جواب می گه که سه هفت سال به بیست و یک سال می خوام نشه !
اونقدر از دل بر اومده بوده این عبارتش که شد اسم مستعارش و نمی دونم دیگه تا کی، با همین عبارت بهش ارجاع می شد
حالا منم سه هفت سال به بیست یک سال، می خوام موهام کلفت نشه!
والله !
خواستم بگم حرص نمی خورم درست می شه همه چیز منتهی،
گاهی، امراض آدمها ربطی هم به استرس و حرص نداره
امروز که خوش و خرّم بوده خلقم و کسی توش نشاشیده و از این حرفها
ییهو کف دست راستم سه تا جوش مانند زد و شروع کرد خاریدن
یکی هم روی همون دستم زد
عین پشه گزیدگی تقریبا
نمی دونم دیگه. این بدن ما هم مسخره اش رو در کرده است.
الانه خوب شده، نمی خاره دیگه. و اونی که روی دستم بود هنوز قابل تشخیصه
دکترهای ما هم که قربون هم برند، الانه اگه مریض باشی می گه شش ماه دیگه بیا! تا اون موقع شش تا مرض عوض کرده است آدمیزاد.