فرمایش بخصوصی نیست

یک عاااااااالمه عدد بی سر و ته دستمه، باید جمع کنم!

امروز می ریم آبادی

یکی از لذت های من، رفتن آبادیمونه و دیدن بابا مامانم

و یکی از کارهایی که حتماً سعی می کنم  انجام بدم و ازش لذت می برم،

اینه که لباس خوشحال و رنگی تنم باشه وقتی می رم!

این هفته تمامش با شلوار مشکی و بافت تیره اومدم شرکت اما مخصوص واسه امروزم،

رفتم سر کمد لباس ها

یک بافت آجری رنگ خیلی لطیف و قشنگ رو از بین اونهمه انتخاب کردم و

اتو زدم و

الان تنمه!

جاتون تهی منو ببینید! خخخخخخخخخخخ!