انگور،

میوة تاک

بی شک یکی از عجایب خلقت است!

میوه این درخت بی افاده و سر به زیر رو

اگه آویزون کنی، کشمش سبز می شه

اگه رو زمین پهن کنی، کشمش آفتابی!

اولی سایه می خواد و جریان هوا

دومی، آفتاب 

بعد رنگدانه ها، 

یکی قرمز می ده یکی سبز

دیگه از شرابش و الخش من نگم چون نخورده ام سرم نمی شه زیاد.

آدمیزاد، از این هم عجایب تره!

دیروز، کارگر شهرداری رو دیدم که جلوی ماشین شهرداری می دوید و آشغال برمی داشت پرت می کرد بالا

فکر کردم،

هر دو نالانند امّا این کجا و آن کجا!

این طفلک، کشمش آفتابی شده است! می دونید! لباسشم نارنجی می پوشه! رو زمین خداست، آفتاب می خوره

بعضی ها،

حسب اتفاق

از خایة بوقلمون خارج می شن!

اونها می شن کشمش سبز خدا !

خوب می خورند

خوب می پوشند

بالا بالاها نشیمن دارن و ،

باید تو سایه باشن 

با جریان ملایم هوا ...



منابع و مراجع:

1- ذهن پریشان

2- سرایندة :  دختری در زیر یار و پیرمردی زیر بار ** هر دو نالانند اما، این کجا و آن کجا

3- کشمش سبز!