پسرم جمال!
دیشب پدرت در آمد پسرم، در آمدنی !
هنوز که هنوز است زانوهای من ذق ذق می کند از بس صعوبت کشیدم در تنگنای سه تایی نشستن در عقب یک سمند!
حوالی شش عصر جلسه ها تمام شد و در گرگ و میش که چه عرض کنم، در گرگ خاکستری رنگ غروب سرد نسبتاً نم تهران بی رحم، کنار بزرگراه مدرس، سلندون شدیم!
هشت نفر کارنشناس بودیم، دو تا ماشین دربست گرفتیم که ما رو بذاره بعد از تونل توحید و راننده هامونو فرستادیم همونجا که مثلاً یکم ترافیک رو شکسته باشیم.
راننده ما، که از قضا جلوتو هم راه افتاد، تا تونل رو رفت، بعدش گفت از بالا خلوت تره! با بووووووق و زارت و زورت و چراغ و الخ، راهشو باز کرد که نره توی تونل!
نشون به اون نشون که عقبی ها رسیده بودند سر قرار و چهل دقیقه هم مانده بودند و ما بعد از یک عاااااااااالمه که دیگه من نزدیک به گلاب به روتون شده بودم از کمبود اکسیژن هوا، رسیدیم به خروجی تونل توحید منتهی،
در لاین مقابل!
نمی دونم چه کرد یارو، فقط می دونم روش نشد دیگه ازمون کرایه بگیره و فقط بیست هزار تومن برداشت.
تمام مدت یک کیف سنگین هم روی پای من بود و صندلی عقب نشسته بودم وسط دو تا غولچه! تنگ و تار و خفه، گاهی دلم می خواست التماسشون کنم ولم کنید من پیاده میام!!
بهرحال گذشت
رسیدیم به ماشینهای خودمون و بازم به جرم قلمی بودم چهارتامونو کردند تو یک ماشین و باز، جا تنگ بود و من دراز!
هنوز زانوهام ذق ذق می کنه از تنگی جا (می دونم گفته بودما، اما خاصیت ذق ذق همینه که تکرار می شه مدام)
به هر روی،
اومدیم تا اصفهان.
وسط راه رفتیم رستوران مهتاب.
من که از بس ناهار خورده بودم دیگه جا نداشتم و بقیه هم همچنین منتهی به وضوح می شد بغض حضرات رو در خرج تراشی واسه شرکت مشاهده کرد! زورکی می خواستند بخورند که خورده باشند!
پنج نفر سالاد بار!
یک تغار سوپ قارچ خوردم و یک تغار ماست خیار و یک بشقاب سالاد و اینها.
بد نبود. دوست می دارم زیاد.
از قرار شد شصت هزار.
انصافاً بابت جیش و نماز چیزی سوا نگرفتند منتهی.
دردسر ندم بهت جمال، حوالی یک نصفه شب ترمینال کاوه بودم. تمام شیشه های ماشینم یخ زده بود! یک عالمه منتظر شدم یخش باز بشه و بعدش نوزده هزار تومن پول پارکینگ دادم واسه حدود 44 ساعت و بعد روندم اومدم تا خونه، به قول رفیقمون مریم خانوم، شهر دلگیر بهارستان.
یک چایی بار گذاشتم و دیگه یادم نمیاد، خفتم . خفتنی.
خیییییییییییلی ولی دلم چیز می خواست.
بگذریم.
باقی به بعد.