دیروز راجع به بسطامی و زندگی اش می گفت و زلزله بم و اینها

آدمیزاد،

وقتی در خصوص حوادث فکر می کنه،

هیچوقت خودشو در بطن حادثه نمی ذاره.

هیچوقت فکر نمی کنه اگه زلزله بشه،

خودش زیر آوار می مونه و نقطه پایان حیاتشه

هیچوقت فکر نمی کنه اگه می ره جنگ،

دیگه بر نمی گرده

همیشه فکر می کنه می ره،

می جنگه،

برمی گرده.

می دونید،

همیشه،

خودشو شاهد بر حوادث می گیره و نه درگیر با حوادث

واسه همینم،

هیچوقت آماده مردن نیست!

بحث یاس و ناامیدی و الخ نیست.

بحث اینه که اگه چقدر پول بدن، می ریم سوریه علیه داعش و الخ!



سر این شعر سعدی دعوامونه:

پیرزنی موی سیه کرده بود

گفتمش ای مامک دیرینه روز

موی به تلبیس/تدلیس سیه کرده ای

صاف نخواهد شدن این پشت قوز


کدوم لغت درست؟ تلبیس، یا تدلیس؟!