دیشب زود خوابیدم

ده و نیم!

صبح،

نسبتاً زود بیدار شدم

دوش گرفتم و 

یک لیوان پر، آب هویج درست کردم واسه خودم

بعدش،

یک صبحانه مفصل از پنیر و حلوا ارده

یکم تلویزیون

یکم آجیل

...

می خوام برم کتاب بخونم

بحث فواصل در موسیقی

نیم پرده کروماتیک، یا دیاتونیک (؟)


هه، یاد لیلا افتادم

کتابدار شرکت 

رفقا گفتند تنبور می زنه

یکبار که رفته بودم کتابخونه ازش راجع به سازش پرسیدم

بعد شروع کرد توضیح بده 

گفت، ما پرده داریم

بعد ییهو هنگ کرد خودش!

خخخخخخخخخخخخ

منظورش سازش بود، نمی دونم چرا ییهو رفت رو فیزیک خودش و حالا رفت، چرا وایساد!

به روی خودم نیاوردم. ادامه داد...

مسخره به نظرم رسید. گویا تنبور هیچ کتاب آموزشی نداره و آموختنش سینه به سینه است و باسن به باسن!

تو این دوره زمونه، 

مسخره است