باید یک پایه واسه کتاب نتم بخرم.

امروز اتاقمو مرتب کردم، دستمال کشیدم، آینه رو جابجا کردم و صندلی گذاشتم و دیگه رو به روی آینه ساز می زنم!

یکم فضا کمه و دلگیره منتهی،

فکر می کنم نتیجه بده

فقط به یک پایه احتیاج دارم که فردا، اگه فرصت کنم باید بخرم.

می دونید،

الانه به فکرم رسید که بگم اگه واسه کسی که کار موسیقی می کنه، خواستید هدیه ای بگیرید، گزینه های ارزون و باحال زیادی دارید.


مثلا واسه تار نواز ها، می تونید انواع مضراب های باریک و پهن رو با جنسهای مختلف از مس و برنج و برنز و نقره و طلا و شاخ و الخ بخرید. طلا رو نمی دونم ولی بقیه اش از سه هزار تومن تاااااااا  25 هزار تومن قیمت می خورند، بسته به انصاف مغازه دار. 

می تونید واسه سازش پایه بخرید

واسه دفتر نتش، پایه بخرید

یا یک مترونوم، اعم از مدل مکانیکی قدیمی و قشنگ یا مدلهای دیجیتال امروزی، اونم با زیر سی هزار تومن بخرید

انواع کتابهای مربوطه (ترجیحاً تاریخ موسیقی نباشه! چون تاریخ به صرف اینکه کی از کی تا کی ساز زد و شاگردش کی بود و استادش کی، به نظر من به لعنت الهی نمی ارزه.

درست عین تاریخ سیاسی که اصلا اهمیتی نداره کدوم شاه پس از کدوم پادشاه اومد و سرش رو کی برید و کی به جاش نشست! در تاریخ، کرور کرور گوسفند بوده که سر بریدن و طی مدت کوتاهی تبدیل شده اند به فضولات انسانی! مهم نیست کی، کی به تخت نشست و چطوری خون مردم رو تو شیشه کرد. تاریخ، هر شاه و شاهزاده ای رو می بلعه و خیلی سریع، شاید طی دو سه دهه، دفعش می کنه! و درست توی مدفوع تاریخ است که شما می تونید ببینید تمام پااااااااااادشاهی قدر قدر و ابر شوکت فلانکی، فیبر و فضولات است یا بعضاً الماس هم توش بوده، اونقدر صاف و پاک و درخشان که با تمام لاپوشی های حکومت های جانشین، باز هم می درخشه و ملت از صغیر و کبیر همه می گن نور به قبرش بباره، خدا باباشو بیامرزه، بازم زمان اون که اینطورکی نبود، و الخ!

این عبارتها، اقرار تاریخ است به اینکه ماهیت واقعی هر حکومتی چی بوده است. و این عبارتها و اقاریر، درستخوش هیچ تحریف و سانسوری نمی شن، اقلا در دراز مدت.

می گفتم.

آنچه از تاریخ مهم است، دلیل حرکات ملتهاست. دلیل سرنگونی هاست. دلیل به تنگ اومدنهاست. اونها رو باید یکی کاوش کنه و الگوهای رفتاری رو استخراج کنه که ملت یاد بگیرند حرکات خودشونو با الگوهای قبل تطبیق بدن و بفهمند چقدر تا واژگونی فاصله دارند!

تو موسیقی هم، اینکه کی چه سازی زد، چه اهمیت داره. تکنیکهاش رو باید دید، کمبودهایی که رفع کرد رو، آثاری که خلق کرد رو. وگرنه تمااااااااااااام ماها در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشودیم و تمام! گفتن نداره.

بهرحال،

من تمام چیزهای لازمم رو خودم خریدم. سه تا مضراب دارم، سه تا ساز! یک پایه، سه تا جلد، یک عالمه کتاب از وزن خوانی واژگانی استاد ارشد طهماسبی (که به لعنت خدا نمی ارزید روش محترمش) تاااااااااا کتابهای پرویز منصوری و موسی معروفی و تار و ترانه و الانه بیایید تار و سه تار بزنیم از کیوان شلوغ و تئوری موسیقی نوشته آقای،

آقای، 

آقای مصطفی کمال پور تراب و الخ.

یادش بخیر این آخری رو امید بهم معرفی کرد. از رفقای وب بود که هنوزم شماره اش تو گوشیمه و هر از چندی یک سکی به هم ور می کنیم.

دو سه روزه از رضا ساکی خبری نیست. واتس آپ و تلگرامشو جواب نمی ده. یحتمل فوت نموده باشه اگه کم کم پیداش نشه.

بگذریم.

بهرشکل، خواستم بگم در زمینه اهل موسیقی، دستتون بازه که از این خرت و پرت های کوچیک هدیه بدید تاااااااااااااااااااا یک ساز کار درست و مارک! دیگه هرچی کرمتونه!