جسارت به کسی نباشه، منتهی،
حکایت ما آینه داری درمحلّت کوران است و تربیت سطوران،
به قول سعدی رحمه الله علیه!
همینجوری، گفتم که بعدش برم ساز بزنم. خواستن نمونه رو دلم!
پنجااااااااااااااه نفر آدم لال! اقلّا یک اهنّی کنید !
مهم نیست. کاری نکنید.
صبح، یک کوه لباس شستم و پهن کردم بیرون.
ماشین شست، من چه کاره بیدم.
وقتی رو بند رخت جا باز می کردم واسه لباسها، یادم افتاد به خیلی قدیم
اون موقع که تو طشت لباسها شسته می شد و با دست، چلانده می شد.
رو طناب که می انداختی، یکم از آبش می چکید
بعد شب می رسید
فردا صبح،
می تونستی لباستو از محل دلخواه رو طناب، برش بزنی!
یخخخخخخخخخ بسته بود!
آب تو جونش، یخخخخخ بسته بود!
می شد لباستو افقی بگیری، عین تخته خم نشه!
و اگه یکم زور می زدی، از محلّ تا، یحتمل بریده می شد!
ما که نزدیم...
اما اون زمان، اونطوری بود...
کجا پنجاه تا آدم اومددددن بیسوااااااد! هههههه هههههه هههه هههه
والا اگه منظورت به آمارگیر این بغله که نوشته پنجاه و خرده ای بازدید شده و فقط پنج نفر اینجا رو به طور ثابت می خونن یعنی این پنج نفر هر کدوم اگه ده بار صفحه رو باز کنن می شه پنجاه تا افتاد؟
ههههههه ههههههه هههههه ههههههه چقدر تو منو با نفهمیات
می خندونی والا !
کلا آمارگیر مزخرفیه به نظرم منظورش از نمایش واسم مبهم بود و به نظرم فرقی با تعداد بازدیدا نداره.