اولا، بسم الله الرحمن الرحیم دوما،

مجدداً رفتم کلاس و ، اینبار قرار شد روی ریتم کار کنم.

جناب استاد، یک درسی رو گذاشت جلوش و زد

بعد ازش پرسیدم چرا مترونوم رو روی سه گذاشت به جای دو،

بعد طفلک کلی قاطی کرد، کلی عرق کرد، کلی گرمش شد، بعد کلی چرخید تا یک کتاب دیگه از کیوان شلوغ پیدا کرد و گفت اونو می خواسته بزنه نه اینو!

خب، عیب نداره استاد. پیش میاد!

بهرحال،

کلاسشو دوست دارم. می تونم بپرسم و خب، یک چیزهای زیادی هم از من بیشتر بلده. به نظرم مفید تره از استاد قبلی ام.

همین

از فردا دو سه چهار روزی نیستیم خدمتتون. می ریم ددر دودور! انشالله خوششششششش بگذره!

خیلی مساله داشت تا جور شد. بعضی ها، حتی با اینکه چندین تا بچه درست کرده اند امّا، هنوز بچه اند!

همکارمونو می گم.

بگذریم

گشششششنم بود شدید. خورش گل کلم خوردم، جاتون تهی.

حالا برم یکم بساطمو جمع کنم و کم کم فردا بشه برم ددر!