پسرم جمال

آدمیزاد،

اگه صبحانه نخوره،

دهنش بویی می ده شبیه به بوی چاه فاضلاب کهنه!

ببین،

من ازت نمی خوام دکتر بشی

یا مهندس

یا معلم

تو مختاری هر غلطی دلت خواست تو زندگی ات بکنی منتهی،

اگه مسلمون شدی، اون یک ماه که می گن رمضون است و الخ، بیخ دهن کسی نفس نکش پسرم. فحش والدین می دن و سزاوار نیست بخاطر بوی تند و متعفن معده و روده حضرتعالی، من و مامانت فحش بخوریم.

قول بده

اگه به هر تقدیر یک روز صبحانه نخورده بودی هم پسر گلم،

بازم سعی کن بی اینکه دهنتو وا کنی و حرف بزنی و تو صورت همکارت و زنت و باقی نفس بکشی،

یک کوفتی پیدا کنی بندازی تو خندق بلا که بوی گند شیره معده ات، مردم رو آزار نده

آفرین بابایی!

نگی تربیتت نکردم، هاااااااااا!

از الان که تو تخم منی دارم بهت می گم، که همچین نهادینه باشه تو وجودت.

ایول

ضمنا، پسر گلم،

شما موظفی انسان باشی

اما اونقدرها وظیفه نداری که دین خاصی داشته باشی!

اینو از احمد شاملو برات نقل می کنم که یک بچه مثبتی برام نقل کرده است.

احمد گفته:

آدم مذهب را ساخت اما مذهب آدم را نساخت... انسانیت چیزی است ورای همه ادیان. انسانیت مهربانی است، نماز و دعا و روزه ندارد...