دیشب تو حموم بودم، داشتم موهامو می شستم، بعد فکر می کردم این مو، بخصوص اون بلندقدهاش که رو سر اغلب خانومهاست، این چه کوفتیه که ایییییییینمه روش حساسیت بود و هست!
تصور کن، یک رشته از اون مو، اگه داخل یک کاسه آش در بیاد،
دل از حلقتون بیرون میاد!
اگه وقتی داری یک تکه نون رو پاره می کنی، حس کنی کنده نمی شه و بعد نگاه کنی ببینی یک چیزی داره کششششش میاد و نهایت بریده می شه،
موی خانوم یا آقای نانوا،
بازم دل از حلقومتون بیرون میاد
و به همین منوال
بعد نمی دونم چرا همین تار مو وقتی رو سر یک بنده خداست،
نه فقط دل از حلقتون بالا نمیاد، که چیزهای دیگه ای رخ می ده
حال اینکه تو حالتی که مو توی آش بوده یا توی خمیر نون یا شیرینی افتاده، یک عااااااااالمه حرارت دیده!
یک عاااااااالمه توی دیگ آش، غل غل جوشیده
تمیز شده
اونی که رو سر طرفه، حد اقل، یک عاااااالمه روغن سر طرف بهشه !
یعنی ها، عوضی تر از ماها خودمون!
از موی تمیز عق می زنیم، با موی کثیف فلانه فلان!
لاجرم بخاطر حبّ اشیا بعد از منع اونهاست وگرنه،
حال مو بیرون، یا تو،
نمی دونم
خدا بهتر می دونه چی ساخته. لابد همینه که می گن
دودول را به عنوان یک منبع کثافت و میکروب میدونیم ولی هنگام شیطونی کردن می خوریمش