مثل ما!

هند،

ساختمان پارلمان ساخته واسه افغانستان عزیز!

هدیه مقدمه دموکراسی!

فقط ما نیستیم که ساختمان مجلس لبنان رو الخ!

البته اینها سه تا هلی کوپتر جنگی روسی رو هم روبان بستند و تقدیم فرمودند!

این یارو اشرف غنی، چشه!

خارج می خونه!

جیغ می کشه!

سینما

دیروز تو شرکت همکارم هارد خودشو به سیستمم وصل کرد که یک فایلی بهش بدم

یک عاااااااااااالمه فیلم سینمایی رو هاردش داشت

گفت بهت بدم؟

بهش گفتم فیلم خوب، خانوادگی، امیدبخش، قشنگ!

داری؟

گفت نمی دونم.

ندیده بود فیلمهاشو. می بایست جدا می کرد برام.

فقط چندتا کارتون ازش برداشتم.

الان،

حسب اتفاق از وسطهای فیلم the terminal  با بازی تام هنکس،

تلویزیون رو روشن کردم

خوب،

خانوادگی،

امیدبخش!

و قشنگ !

اونقدر قشنگ،

که طی فیلم چندین بار حس می کنی پشت پلکت داااااااغ شده است!

ببینید. 

شاید بعد از فیلم the city of angels،

اینم فیلم قابل توصیه ای باشه.

شهرفرشتگان.

زبان اصلی ترمینال رو باید گیربیارم. ارزشش رو داره باااااااااارها، دیالوگهاشو آدم گوش بده.

به رفیقمون سپردم فیلم مارمولک رو برام پیدا کنه. اونو هم دوست داشتم.

و البته فیلم پدر خوانده رو !

این آخری، اینم قشنگ بود. 

ارباب حلقه ها رو ندیده ام هنوز. تایتانیک رو هم. فیلم اصغر آقا فرهادی رو هم ندیدم راستش. آخرین بار که رفتم سینما، فیلم سگ کشی رو تو شیراز دیدم. یادش بخیر فرشید هم کلاسی مون هنوز تصادف نکرده بود و زنده بود. بعد از فیلم رفتیم ساندویچی شب چره. تند بود سسش! و اسم بود همه اش! ولی خب، بود. خوب بود!

هر هزار و سیصد سال

سال نو مبارک!

سال نوی مسیحی.

2016

پروردگار شما خورشیدش را هم بر بدان می تاباند، هم بر بدان

بارانش را هم بر خوبان می باراند، هم بر بدان...

1300 سال از زمان حکمهای موسی گذشت،

عیسی احکام منحرف شده را در جریان زر و زمان، 

اصلاح و ابلاغ کرد

گو اینکه اکنون نیز همین حدود از آخرین اصلاح احکام خدا توسط عیسی مسیح گذشته است

و این مدت هم،

زور و تزویر چون موریانه به کار خود مشغول بود است

شاید،

 کم کم زمان اصلاح است!

شاید این جمعه بیاید،

شاید

اکسیر عشق

آقا آقا دندون، عین زن می مونه !

نه ؟

وقتی خوبه،

خعلی خوبه!

اینقد خوبههههههههههههههه!

اما امان از وقتی که رو عصبه!

همچین مغغغغغغغغغزتونو متلاشی میکنه!

بعد اگه با دادگاه خانواده و،

پا در میونی ریش سفیدها و،

استفاده از گل میخک و

الخ و دولخ خوب نشه،

باید بکّشی و، پرتش کنی دور!

بعد،

با اینکه راحت می شی،

منتهی کمبودش همیشه تو صورتته!

و این کمبود،

حتی وقتی می خندی،

دااااااااااااااد می زنه!

هرچقدر از اعماق تر درونت خنده کنی،

بیشتر نبودش و خودشو نشون می ده جوری که شاید ترحیح بدی وقتی زن نداری، نخندی اصلا !!!!

می شه؟

گاهی باید زن رو عصب کشی کرد !

باید عصبشو قطع کنی، روکشش کنی

اینجوری،

هم نداریش،

هم داریش!

هم کاری بهت نداره

هم کلی خرجش کرده ای

می دونید؟

فکر کنم این می شه از اون دسته ها که از هم طلاق می گیرند بعد می گن باهم زندگی کنیم؟ عین دو تا دوست ؟!

آیم حال می ده ، گویا ! چندتایی سراغ دارم از رفقا

دوستان می خونند:

گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد

اکسیر عشق بر مس ام افتاد و ، خر شدم!!!!

مغز

می گن، درد دندون از  درد زایمان هم بدتره

یا شایدم برعکس

ولی بهرحال،

به هم پهلو می زنند، انگار

گاهی، میک که می زنم

(فکر بد نکنیدهاااااااا، همینجوری ناخودآگاه آدمیزاد هی مدام میک می زنه. منتهی نه که درد نداره، فهم نمی کنه. دردش که بیاد می فهمه که چند بار در زور میک می زنه. خلاصه)

میک که می زنم،

تا مغغغغغغغغغز سرم درد می کشه.

تعفّن هوا

وقتی رادیو و تلویزیون مملو می شه از نظر سخنورانی که دنبال حزب های قدرتمند در کشور می گردند و وجودشون رو توصیه می کنند و مناسب می دونند و الخ،

هر سمبل بلاهتی می تونه بفهمه که موسم انتخابات است و اگر "حزبی" بود،

 رای به اشخاص سمت و سویی می گرفت به سمت رای به برنامه ها و الخ منتهی،

اینها فقط فرمایشاتی است،

که می کنند!

کم کم تعفّن شوق خدمت، بر تعفّن دود و سرب فائق خواهد آمد...

منبر ناقص

روز بدی بود

خیلی بد!

بدترین واقعه اش این که دندونم، بیخود بیخود به عصب کشی نیاز پیدا کرد!

فعلا سه جلسه رزرو کردیم که کارهاشو انجام بده برام. 

درد گوش و نصف جمجمه ام مزید بر معطلی و ترافیک و هزینه و بالاتر از همه، از دست رفتن یکی از دندونها!

یکی دیگه از بدی ها این بود که رفیقمون که کار طراحی سازه ساختمانمونو انجام می داد فراموش کرد با چه قیمتی توافق کرده با من و لذا، حدود 270هزار تومن اضافه تر باید بهش بدم. شاید عددی نباشه منتهی، ناراحت شدم راستش. من به شریکم قیمتی که قبلا گفته بود رو اعلام کرده بودم.

باقی مسائل ریز ریز و بی ارزش بود اما مدام به چشمم می اومد که روز گندی است! مثلاً، ماشینمو گذاشتم پارکینگ. یارو، دو ساعت و دو دقیقه حساب کرد! معادل سه ساعت!

یا مثلاً،

ولش کن اصلاً

کلاً فقط احتیاط می کردم تواون شلوغی و خر تو خری تصادف نکنم. چون مطمئنم از شش تا دندون و یک سال خوابیدن تو پارکینگ و الخ گرونتر در می اومد.

به خیر گذشت.

همیشه، وقتی تنگ خودم می ذاشتم و یک جایی، صرفه جویی می کردم،

زرتی از یک طرفی یک هزینه ای معادل آنچه زور زده بودم پیدا می شد برام.

این قانون بود واسه من! 

اما الان می بینم اینطور نیست

اگه محاسبات رو خودم انجام داده بودم و اینقدر بی خود بی خود دندونم مشکل پیدا می کرد، فرضیه ام باز هم شاهد تازه ای پیدا می کرد اما، اینبار، فشاری به خودم نیاوردم، ولی، دندون محترم، برنامه خودش رو داشت.

مهم نیست. درستش می کنم.

پول اون یارو رو هم می دم. تجربه می شه که دیگه، بخصوص الان که قراره با عمله بنا سر و کار پیدا کنم، هیییچ کاری رو بدون نوشتن قرارداد شروع نکنم. مطمئنم تلافی 270 هزار تومن در میاد.

تو مسیر، تو ترافیک، رادیو روشن بود.

گوینده ها که عوض می شدند، آدم حس می کرد طرف داره ادا در میاره

و زمان می گذشت تا می فهمیدی که نه! گوینده بدبخت رادیو، واسه جذذذذذذذاب تر شدن،

واسه خاص شدن

واسه پر انرژی نشون دادن،

یک صداهایی از خودش در می کنه که شما اول بسم الله فکر می کنی یکی داره دلقک بازی می کنه!

چه قوم حقیری اند اینها. واسه یک لقمه نون، ...

بی خیال

می گه

در بی کسی سوختم 

با تنهایی ساختم

...

قبله گاه من شو

دیگه وقت نمازه

آخه سجده به عشقت

واسه من یک نیازه

...

قشنگ می خونه. 

اونجور که می گن شهر شلوغ نیست

بذارید اینو براتون بگم و ، منبر رو جمع کنم

نوشته بود

عشق، مثل گنجیشک می مونه!

اگه سفت بگیریش می میره 

و اگه شل بگیریش، فرار می کنه

باید یک جوری بگیریش که آروم برینه کف دستت!

محمّدی ها صلوات.

اقرار2

خدایی،

به نظر خیلی سخت میاد که آدم بتونه با کفش پاشنه بلند،

راه بره

فکر میکنم کلی قر و قوس اضافه باید به بدن بده تا تعادلشو حفظ کنه

حالا دیگه با همچین کفشی تو خیابون دویدن،

آآآآآآآآآآخر هنره!

صادقانه اقرار می کنم!

دندون 2

می خوام برم دندونپزشکی دیگه.

انگار، خبریه تو دهنم !

کج سلیقه

این مو فرفریه رفت مرخصی زایمان

خدا همینطور متوالی، بهش بچّه بده انشالله!

کاش بقیه شونو هم یکی چیز می کرد، 

راااااااااااااحت می شدیم!

والله!

بلکه این تلویزیون اوائلش دنبال دختر بلند خوشگل می گشت

الانه هر چی ته بار مونده رو میذاره جلوی دوربین!

خب مگه ما گناه کرده ایم! 

بابا پول تلویزیون نمی دیم، پول برق که می دیم!

به جون خودم اگه دیدن یکی ازاینها به یک چراغ موشی بیرزه!