عادت آبادی

عادت آبادی ما،

زود خوابیدنه

منم با اجازتون می رم که برم مسواک کنم و

بخوابم لاجرم!

عزّت زیاد

شب خوش


جناب نقاشی راجع به جناب استاد من اگه چیزی می دونی، در گوشی بهم بگو لطفا. حداقل بگو ببینم من درست می گم چیزی بلد نیست، یا متوهمم.


جناب نسیم، کل کل نمی کنم رفیق. خودتم می دونی دیگه نای کل کل کردن ندارم. بدون ترس، نظراتت رو بگو عمو


بقیه،

باقی بقایتان

جلبک فدایتان


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

کار خانوم!


قبض گاز ما اینبار اشتباهی اومد

یعنی قرائت جدید کنتور، کنتر از قرائت قبلی ثبت شده بود و ، 

کارکرد منفی شده بود!

زنگ زدم،

یک دختره ای برداشت

بعد از تشریح موضوع،

راهنمایی فرمود، این ماه پرداخت نکنید، ماه بعد درست می شه!

این که تصاعدی می شه که هیچ،

این یابو به فکرش هم نرسید که بله ماه بعد، قرائت اشتباه فعلی می شه قرائت پیشین و یک بخشی رو دوبار دوبار ازم پول می گیرند

رفتم اداره گاز

خانومه یک عااااااالمه ور رفت، تهش گفت باید بری فلانه جا، من تغییرات رو برمی گردونم، نمی شه.

رفتم فلانه جا و بعد معلوم شد کار خودشه، مجدد برگشتم

این تا اینجاش یک هنر خانوم رو داشته باش

فرستادم پیش مافوقش

مافوق، یک عااااااااااالمه ور رفت و  غر زد! نگو خانومه تغییراتی داده که کار خراب شده است!


لبّ کلام،

این خانومها کار نکنند، کسی چیزی می گه بهشون؟!


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

اسم استاد


عاقا، فکر می کنم اسم استاد سازم، صادق ...باشه



خعلی بچه خوبه!


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

والدین


شب می رم آبادی

فکر می کنم دیدن بابا مامانم، حالمو خوب کنه.


هرچه پیشتر می رم،

عین بچه ها می شم...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

دل فلانکی!


می گم، مرده شور دل آدمو ببره

والله

چیزی مسخره تر از دل، وجود نداره!

قدما هم گفته اند، البته به بیان خودشون.

اونجا به یکی می گن برو پاکترین جای یک گوسفند رو بیار،

می ره دل میاره

میگن برو ناپاکترین بخشش رو بیار

بازم می ره دل میاره

می گن حکیم! توضیح بده!

می گه پاکتر از دل چیزی نیست، اگر پاک باشه و ناپاکتر از دل نیست، اگر ناپاک باشه!

نقل به مضمون کردما. خداوند رحمت کنه حضرت امام رو، قدّس الله نفس الزکیّه.

والله

منم،

ییهو،

بی خود بیخود،

دلم گرفت دیشب.

می گم، بی خود!

الانه هم وا نمی شه نامرد!

واسه همین میگم مسخره تر از این بخش آدمیزاد، هیچ بخشی نیست.

یکبار اونقدر گشاده،

اونقدر فراخه،

اونقدر جا می ده،

میگن فلانی دلش دریاست!

دریا دل است!

عاااااالم و آدم تو دلش جا می شن!

کللللللللل دخترهای شهر توش حجره دارن،

الخ

یک باری هم اونقدر تنگ می شه اونقدر تنگ می شه اونقدر تنگ می شه بگو فلان مورچه است، فی المثل!

عیییی! آدم اینهمه ملوّن ؟

آدم که نه. دل آدم!

بگو آخه خب چه مرگته!

فردا بازم جلسه است و استنطاق و الخ، خب باشه!

فوقش پروژه ات می ره هوا،

خب بره،

به تخم چپ یابوی حضرت عبّاس!


بگو ساختمانتو شروع کردی و نگران تامین پولشی،

خب باش!

خونه داری ماشین داری می فروشی می سازی.

نگرانی داره؟

دل گرفتگی داره؟


نمی دونم.

گاهی، واسه ام سوال بود چرا بعضی ها عکس پروفایل واتس آپ و الخشونو، یک گلی گیاهی می ذارند

دیشب که دلم گرفت، فقط زورم به اون جا رسید!

رفتم هرچی عکس از خودم بود برداشتم، نمی دونم چیا گذاشتم.

فکرکنم چندتا منظرة سرد

چندتا برف!

نمی دونم.

مرض نامعلومی دارم!

ولی، خوب می شم.


۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

ماموریت فردا


فردا، با کلّ تهرانی ها، می ریم سایت!

عروسمون می کنند !


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

شرح کلاس


رفتم کلاس

یک بچه کچلی بود، خودش هم خیلی مسلط نبود

می شه گفت،

اصلا مسلط نبود!

در حدی که پرده های تار رو روی پایین دسته گم می کرد و پا شد رفت ساز خودشو برداشت!

خخخخخخخخخ!

سازمو هم نپسندید!

فرمود نمی دونم، کر است،

 نمی دونم لال است؟ 

یک همچین مرضی داره، گویا.

نت خوانی هم متزلزل و سست و چه بسا اشتباه! البته من خودم مسلط به خوندن نت نیستم ولی،

اینم نبود!

مهم نیست. 

مهم اینه که من مشق داشته باشم و مجبور باشم کار کنم!


۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

گلپونه ها


گلپونه ها، بیییییییییییییی همزبونی، ...

چیکارم کرد ؟

چی کارم، کرد؟

چی کارم، کرد؟


گل پونه ها، نااااااااااااااا مهربونی،

چی کارم، کرد

چیک کارم کرد!

چیک کارم کرد؟



عاخی! قشنگه ها! سرچ کنیدش گوش بکنید! 



گلپونه های وحشی دشت امیدم وقت سحر شد
خاموشی شب رفت و فردایی دگر شد
من مانده ام تنهای تنها
من مانده ام تنها میان سیل غمها
گلپونه های وحشی دشت امیدم وقت جداییها گذشته
باران اشکم روی گور دل چکیده
بر خاک سرد و تیره ای پاشیده شبنم
من دیده بر راه شما دارم که شاید
سر بر کشید از خاکهای تیره غم

**********
من مرغک افسرده ای بر شاخسارم
گلپونه ها گلپونه ها چشم انتظارم
میخواهم اکنون تا سحر گاهان بخوانم
افسرده ام دیوانه ام آزرده ام


**********

گلپونه ها گلپونه ها غمها مرا کشت
گلپونه ها آزار آدمها مرا کشت
گلپونه ها گلپونه ها نامهربانی آتشم زد
گلپونه ها بی همزبانی آتشم زد

**********

گلپونه ها در باده ها مستی نمانده
جز اشک غم در ساغر هستی نمانده
گلپونه ها دیگر خدا هم یاد من نیست
همدرد دل شب ها به جز فریاد من نیست

**********

گلپونه ها آن ساغر بشکسته ام من
گلپونه ها از زندگانی خسته ام من
دیگر بس است آخر جداییها خدا را
سربر کشید از خاک های تیره غم

**********

گلپونه ها گلپونه ها من بی قرارم
ای قصه گویان وفا چشم انتظارم
آه ای پرستو های ره گم کرده دشت
سوی دیار آشناییها بکوچید
بامن بمانید بامن بخوانید

*********

شاید که هستی راز سر گیرم دوباره
آن شور و مستی را زسر گیرم دوباره

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

تمایز


شاعر می گه

فرق است میان آنکه یارش در بر

با آنکه دو چشم انتظارش بر سر!

ای بی خبران چه جای خواب است مرا !



(این مصرع آخر، ربطی به قبلش نداشت)



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

نون پنیر سبزی


از خوش مزه های روزگار،

نون و پنیر و سبزی ای هست که یک چند ساعتی هم تو پلاستیک مونده و ، دم کرده است!

یادش بخیر، قدیمها که عروسی از امروز ظهر شروع می شد تاااااااااااااا فردا بعد از ظهر،

روز اول، واسه عصر، یک عاااااالمه نون و پنیر و سبزی آماده می شد که ملت بخورند جون داشته باشند

اون روزها، عروسی واسه زنها، معنی دیگه ای داشت

دور هم سبزی پاک کردن

دور همی نون پنیر گرفتن

چه بسا دسته جمعی، شام تدارک دیدن


چقدر بهتر بود از الانی که زنها،

تا دم دمهای بکارت بردارون،

دارن به خودشون ور می رن و

آرایش می کنند

و بزک می کنند و

عییییییییییییییییییی،

به نظرم، زن، اون موقع ها،
بهتر بود!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah