یاغی !


امروز، بهمون کره مربا دادند!

یعنی خاااااااک تو سر این شرکت که حتی یک هفته نتونست ساندویچ بده!

موقع همیشه می رم خونه امروز. ساعت دو و نیم.

دو ساعت هم واسه دندونم رفته بودم بیرون، اینه که کل روز به گا می ره ولی،

مهم نیست!

یاغی بودن، حسی است که نباید کم سو بشه !


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

دندونپزشک


ساعت ده، نوبت دندونپزشکی دارم،

باز !

آخرین باری خواهد بود که می رم پیش این یارو

الانم فقط می رم که ببینه دندونی که سه شنبه گذشته کار می کرده، مشکل داره هنوز!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

نیاز طبیعی


یک جور وحشتناکی،

می خوام!

الان نه ها. الان یادم رفته. یعنی،

الان فقط یادمه که می خواستم! یک جورایی، خیلی وحشتناک!

صبح تو ماشین یادم افتاده بود به یک برنامه ای که زندان بانهای زمان هیتلر رو نشون می داد. یک زمانی ادارة رفاه و خدمات اجتماعی آلمان نازی (مثلا) تصمیم می گیره که کنار هر زندانی یک کاباره واسه زندان بانها درست کنه. یارو داشت خاطره اش رو می گفت از اولین باری که بعد از یک عالمه بیابونی بودن می ره تو اون کاباره!

برررررق شادی تو چشمای پیرمرده می درخشید!  حالا بماند چه بیچاره ای دم دستش بوده اون روزها دیگه!


آقا کشیش متعالی انگلستان، حرومزاده از آب در اومد! دیروز فهمیده که باباش، باباش نبوده و یکی دیگه بوده! ما بودیم الانه تو تلگرام و روزنامه و الخ، باااااااباشو بخاطر گناهی که نکرده بود در می آوردیم! منتهی، می گفت هیچ بی حرمتی ای بهش نشده و از قضا خودش هم اعلام کرده که یک عمر اشتباه فکر می کرده باباش فلانی است!

اینها فرهنگه ها! فرق جهان اول با جهان سوم همینهاست! تو افغانستان پسر و دختره به هم علاقه مندند، تخم اونو از یک طرف می کشند، اینم فوری می کشند! حالا اتفاقی هم نیفتاده خاک بر سرها! بعد تو جهان اول، آزمایش دی ان ای می دن، معلوم می شه که مامان جناب کشیش یک شب مست بوده می خوابه بغل منشی استالین گویا، اراده و مشیت خدا می شه بچه! همه هم از کنار خواست خدا با تابعیت تمام رد می شن. بعد ما مدعی بهشتیم! خدایی فکر کنید! مااا، خوب و بد و صلاح مصلحت تشخیص میدیم واسه خدا!



۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

پاااااااسخ


عاقا اون شائبه استفاده تبلیغاتی از زن رو مطرح کردم با علما

با اتتتتفاق گفتند که ، خدا گفته تو بهشت حوری هست. نگفته زن!

و اگه زن تو بهشت باشه که نقض غرض است!

و جهنّم است!

 و الخ !

(بجز الخ بقیه رو اینها گفتند، هااااا)

خلاصه، به نظرم جای تامل داره. پس خدای تبارک هم از زن استفاده نکرده است،

(الّا در کمک به حضرت عزرائیل، واسه کم کردن طول عمر و کششششششتن عاقایونا ! )


ختم استنتاج


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

طمع


رفتم بانک،

تو برگشت، یک تنبون لی چشممو گرفت

رفتم و پرو کردم و برداشتم

پرسیدم چند، دیدم قیمتشو دوبله گفت!

بهش می گم از اینجا برداشتی، اینم قیمتش به این بزرگی روش!

می گه نه! جا نبوده قیمت رو اشتباهی گذاشتن بچه ها!

ای تو رووووحت!

نخریدم منم!

اولاق!

فقط می خواست شلوار منو تو مغازه اش بکنه مردک!

خب کند! تو پرو خودم کندم، ولی ددددددددیگه قرار نشد فلانم کنه خب! نامرد! ببین حظّ بصر ببر! کافیه!

نه؟



۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

یادآوری

معلومه بعد از دو روز که از کار جدا بوده ام، دیگه الانه یادم نمیاد کدوم رو تا کجا کار کرده ام خب!

الانه یک روز تمام طول می کشه که تااااازه من بفهمم چی به کجاست!!

والله!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

دکتر جنایتکار!

سه شنبه قبل دندون شماره دو بالا رو درست کرد برام

امروز، 

پر کردگی اینطرف همون دندون، در اومد!

اینم کار خودش بود. شاید یک سال قبل، نود هزار تومن گرفت.

قبل عید زرد شد خط اتصال دندون به پرکردگی

یکم پالیش کرد برام، 

به کل لق شد در اومد امشب!!

یک آدم درست تو این شهر نیست که شغلش دندون سازی باشه؟! والله این جنایته!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

مساله !


به آبجی خانوم می گم خدایی گوشتشو خیلی سرخ کن. اونبار سرخ نشده بود مزه خر می داد!

می پرسه مزه خر یعنی چی؟

خب، چه میدونم! مزه که نبود، یک حال بدی بود که آدم فقط اگه خر باشه می تونه بخوره! گوشت چرخ کرده که خیلی سرخ نشده. اصلا فرض کن سویا که هرچی سرخش می کنی هی آب از کونش در میاد نمیذاره سرخ بشه! 

عیییییییی!

می گه بچه داداشم اونروزها به عمه اش می گفته:

" تابستون بیا خونه مون برات شتر بکشیم. اینقدر خوشمزه است مزه دوغ می ده! "

حالا فکر می کنه فهمیده بچه به کدوم دیوونه ای رفته که اون حرف رو زده!

هه هه!

چه کار کنم بابا. والله.

هان، اومدم اینو بپرسم کلاً. می گه که، مریدی از شیخ می پرسه که آیا استفاده تبلیغاتی از زن حرام است؟

شیخ جواب می ده بعله.

مرید می پرسه، پس چرا خدای تبارک در تبلیغ بهشت خودش از زن استفاده کرده است؟!


جناب علما، بفرمان پاسخ حسابی بدن.

سپاس


رفیق ... نظرات شما رو می خونم منتهی چون بیم مفسده هست،

با اجازتون تاییدشون نمی کنم. ببخشید و به تشخیص من احترام بذارید لطفا.

دیگه بعد از یک عمر صحنه گردانی، فکر کنم کم هزینه ترین راهکارها رو در مدیریت وب درست تشخیص می دم. 

فکر کنم.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

بارون 3


تراس هم شسته شد

و یخچال هم!

جارو برقی ها رو هم تمیز کردم! با فوت یکی دل و روده اون یکی رو خالی کردم و یک فیلتر که تا به اینجای عمرش بیرون نیومده بود و شسته نشده بود رو شستم! جگرش حال میاد لاجرم.

بارون میاد اینجا. بارون قشنگیه. خیلی وقته بارون ندیدم! بوی بارون نشنیدم! بوی خاک! خاک بارون خورده! پاک...

دلم می خواست برم حموم منتهی، تا هوا روشنه و می شه آسمون رو دید، حیفه برم. باشه بعد.


۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

فلفل سیاه

تازه چه خبر؟

ما امروز، مشغول بشور بساب بودیم!

مبلها رو چرخوندیم، قالی ها رو جابجا کردیم، یک میله به طول 1.66 متر توی کمد نصب کردم که چوب لباسها رو بتونم بهش آویزون کنم، هر دو سه تا بخاری رو رسیدم جمع کنم و خلاصه، شیر تو الاغ!

هنوز تراس خونه رو نشسته ام و البته، لوله آبگرمکن هم مونده است! منهای اینها، سه تا کشوی اتاق خودم و، یخچال که برفکش آب شد و، حمام هم مونده است!

خونه کوچیک خیلی خر است! دلم خونه مفصصصصصصصصل می خواد! اینجا حس می کنم مبلها روی گلوی منند! هنوزم دلم میخواد یک کاناپه پیدا کنم بخرم واسه خودم، همه اینها رو بفرستم آبادیی، حالش رو ببرند.

این دو روز هچی ساز نزدم! دستم نمی رفت! یکم بگذره بیدار بشن، اونو هم می زنم.

به آبجی می گم یک زیرپایی لازم دارم، اینجوری کمرم پیچ می خوره پامو رو پا بندازم! حرص میخوره! می گه من ولخرجم! امّا به نظرم، اسباب به کمال باید باشه! زیرپایی لازم دارم !


(به قول شاعر، قاشق چنگال هفت دست، شام وناهار هیچّی! حکایت ماست!)


هندونه بفرمایید!

یک هندونه افتضاحیه که خدا می دونه! دیشب خریدیم! یارو کلی تعریف کرد تا تونست بکنه توی پاچه ام! خدایی ولی دوست داشتم! چند روز هی رفتم که بخرم، نیسان کنار جاده نبودش. دیشب دیگه دیدم اگه نخورم و بمیرم، مدیون خودمم! خریدم! شد پنج هزار تومن! از قرار کیلوی هزار و پونصد تومن. ولی به کفر ابلیس نمی ارزه به جان خودم.

دیشب فلفل سیاه هم خریدم، بعدپس دادم! 

پرسیدم کیلویی چند، گفتش سی و اند تومن. گفتم بده. ریخت توی یک پلاستیکه و وزنش کرد، 0.067 کیلوگرم. گفت شش تومن.

منم دادمش. به نظرم رسید اشکال داره، باز پرسیدم کیلویی چقدر؟ گفت سیری هفت هزار تومن. من موندم که خدایا سیر چیه! اومدم بیرون، چرتکه انداختم، کیلویی نود و چهار هزار تومن!

برگشتم!

یک آقای جوونی بود. بهش گفتم می فرمایی فلفل سیاه، کیلویی صد هزار تومن؟! گفت اگه نمی خوای پولت رو بگیر، و دست کرد توی دخل! من هم گرفتم!!

بهش گفتم فلانی، فلفل خوب و تمیز حداکثر کیلویی  چهل هزار تومن! گفت اگه یک کیلو بخری می دم اون قیمت! گفتم یا خدا! فلفل رو تنی می خرند؟

خلاصه

همچین آدمهای نامردی هستیم ما بعدا می گیم سلاطون چرا! خب حنّاق بشه به جونت انشاالله! پس فردا میای می ری امام رضا، دار و ندارتو می ریزی تو ضریح که یا امام، زنم رو فلان! بابات تو چاه بیفته این لقمه رو دهن بچه بذاری، خیر نمی ده بهت هااااااااا ! حالا هی بگو چرا بارون اسیدی میاد، چرا این فلان.

یک نظارت هم پارسال واسه یکی کرده ام، پولمو نمی ده! انواااااع تقلب ها رو کرده که هزینه هاش کاهش پیدا کنه، بعد یک خط در میون می گه واسه امام زمان! واسه امام زمان! می ترسم باهاش بحث کنم کار دستم بده ولی مونده رو دلم بهش بگم آی الاغ! امام زمان تقلّب می کنه؟ مردتیکه نشور!

شماره کارت دادم براش، تا پولمو نده نمی رم سراغ کارهاش!

یارو بانک داره! به حضرت خدا صاحب قرض الحسنه فلانه،

 بعد نمی ده! 

می گه تخفیف بده! خب مستحق تر از تو هم کسی هست که تخفیف بدم؟ 


بگذریم . یکم ساز برم بزنم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah