۱۱۹ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

باژگونگی !


تقریبا چند روزی یکبار، یکی دانشجو میاد سروقت همکارمون که موضوع پایان نامه بگیره و الخ
پسرها، خیلی صریح می گن که نه این سخته، این طول می کشه، اینو بلد نیستم
درمورد دخترها، واقعا گاهی دلم می سوزه. وقتی بهشون می گه این مناسب شما نیست که برید بمونید. هفت ساعت راهه تا اینجا و الخ و دولخ
نمی دونم، دخترها، واسه اثبات کردن خودشونه که اینطور می خوان ب چسبند به کارهای عجیب و غریب؟
بعدش چی؟
شاید باید یک آسانسور فرهنگی یا یک چاااااااه فرهنگی جلوی پای جامعة علیل ما واقع بشه که رفتن یک دختر به یک پروژه بیابونی، منع نباشه هرچند، یکی از موضوعات مطرح در دادگاههای امریکا، شکایت هایی است که زنان درجه دار از هم رزمان ذکورشون توی افغانستان دارند مبنی به اینکه فلانی کون ما گذاشت!
می گم یعنی خیلی هم که پیشرفته بشی تو این شاخه و زن ومردی نکنی، آخرش، سنّت حسنه الهی که همانا بزو بزو باشه پیاده می شه! یا به صلح، یا به زور!
تو فیلم کابویی می گفت تا شب وقت داری که فکر کنی و نسبت به من حس خوبی پیدا کنی
معاونش می گفت رئیس، کارتو بکن
و رئیس می گفت نه اولاغ! گلی که خودش بشکفه عطر و بوش فرق می کنه با غنچه ای که زورکی، بازش کنی !
جالبه تو اون فیلم، همین فردین بازی ها، گل رو می شکوفانید، شکوفاندنی !


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

خاله

از دیروز تا حالا دارم از این همکارمون می پرسم اسم خاله بچه اش چیه،

نمیگه!

بابا! قدیم مردم نسبت به اسم زنشون و مامانشون و خواهرشون غیرت د اشتند،

این یارو به خالة مهد کودک بچه اش غیرت  داره !

خب بگو اسم لامصّبشو! نمی خوام که برم خواستگارون! میخوام ببینم بچه اش زیر دست کی داره بزرگ می شه!

نمی گه!

نه که ندونه ها!

می گم مگه بچه ات از خاله هاش حرف نمی زنه؟ می گه چرا! خیییلی هم حرف می زنه! گاهی بهش می گم فلانی بسه چقدر حرف می زنی بعد می گه نه یکم دیگه بگم، یکبار دیگه بگم!

خخخخخخخخ! دیدم اون دختر زبون درازشو !


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

بی موبایل


امروز صبح یک عالمه وسیله دستم گرفتم که مثلا ظهر از سر راه برم آبادی و فردا برم دنبال کار مالیات.

وسطهای راه، دیدم موبایلم انگار نیست. اثری از علامت بلوتوثش رو برد جلوی ماشین نبود!

کشیدم کنار و نگاه کردم دیدم که بعله. کیف محترم، همراهم نیست.

فکر کردم و می کنم که بخاطر اوووووونهمه چیزی که دستم بود، از سبد دبه های خالی تا  لپ تاب، دقت نکرده ام که کیفمو بر نداشتم منتهی، الان که نشستم پشت سیستمم، می گم کاش برگشته بودم سراغش!

نود و نه درصد مطمئنم که تو خونه جا گذاشتمش منتهی،

امان از اون یک درصد که وزنش، بیش از نود و نه درصده!

خخخخخخخخخ!

بدیش اینه که موبایلمم توش مونده و قطعا امروز آبجی خانومه زنگ می زنه ببینه  ناهار برام بذاره یا نذاره و خب پیدا نمی کنه  منو و دلواپسی و مجدد،

الخ و دولخ!

کاش شماره اش رو حفظم بود !

حالا بیدار بشه خودم زودتر زنگ می زنم خونه.

چقدر بده آدم به چیزی عادت کنه! حتی اگه کیف دستی اش باشه!

تو حیاط شرکت داشتم راه می رفتم، حس می کردم وزنه تعادلم رو کولم نیست!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

لیاقت

چی شده بر و بچ

کسی دیگه نمی خواد به جای کسی دیگه حرف بزنه؟

بد دهنی نداشتیم؟

شامورتی بازیاتون تمام شد؟

هنوزم می شه یک کارهایی کرد که اسم باباتونم پای نظر بیادش ها! همینو می خواستید، نه؟

هه هه شاد باشید


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

غر غر


یک عاااااااااالمه غر زدم!

ساخت کاتالوگ کار یک مهندس نیست. این ابالهه دادند به من. هی گفتم، هی انداختن به تعارف و ناچاری و شاخ تو جیب.

منم سرم درد گرفت از بس سختم بود. کار با word، کار یک منشی است که از چم و خم تنظیماتش سر در میاره نه کار من.

مووووووووتورشونو گذاشتم زمین!

الانه هم تونل فلانه جا به پارامتر نیاز داره، کلا دو روز فرصته که یک ساعتش به من می رسه!

موووووووتورشونو اوراق کردم اینبار!

یعنی چی!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

سر به تو


به حضرات می گم من دیشب یک برنامه یخچال گردانی داشتم، دو تا کلوچه ستوده پیدا کردم بیاید بخوریم با هم !

می گن چرا قانون first in first out رو رعایت نکردی

یعنی چیزی که اول می ره تو باید اول هم بیاد بیرون!

چرند می گن ها!

به نظرم واسه اینکه اینطور بشه، باید یخچال یک در هم به پشتش داشته باشه!

از جلو بذاری، از عقب برداری، مثلا

یا برعکس،

از در عقب بذاری،

از در جلو برداری!

وگرنه همیشه اونی که اول می ره تو،

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخرین چیزیه که در میاد!

تو همه چیز هم صادقه!

مثال !


(خخخخخخخخخخخخ! می دونم الانه مو به تن بعضی هاتون راست شده که چی می خوام بگم و برعکس، بعضی هاتون قند ته دلتون آب شده که الانه بی ادبی ترین چیز ممکنه رو می گه! اما نچ!)

مثال من ماشین است که اگه با سر بره تو پارکینگ خونه، با ته میاد بیرون

و برعکس!

هیچ کاریش هم نمی شه کرد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

قربانی


امروز از چی بگیم که نه به حجاج زنده بر بخوره

نه به حجاج رفته ؟

می گم، اونهمه گوسفندی که ذبح می شه رو چکار می کنند حضرات اعراب؟

این رفیقمون می گفت زنگ می زنند اینجا به نیت اونجا ذبح می کنند منتهی باید هماهنگی بشه چون نمی دونم تا نکشن فلان طور نمی شند یا تا نشن نمی شه بکشند.

خدا قسمت کنه مام بریم یاد بگیریم بابا. چه وضعشه.

عرض به حضور انورتون، 

حالا اینی که اینجا می کشند رو ، چه میکنند؟

حاجی واسه شکم خودش و فک و فامیلش و شاااااااااااید یکی دو تا از همسایه هاش که باهاشون خوبه (!)، قربانی می کنه !

این که نشد قربانی واسه خدا !

قربانی در راه خدا به مستحق باید برسه نه اینکه تو حاجی بکشی بفرستی در خونه اون حاج آقا،

اون حاج آقا بکشه بفرسته در خونه شما !

(مطمئنم حالا یک دوجین آدم میان می گن ما مامانمون که می خواد بکشه کلاً زنگ می زنه به کل عبّاس، اوشون می کشه میفرسته پرورشگاه و الخ)

قبول باشه انشاالله .

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

بیماری شیک


آقا نتیجه آزمونهای ما رو بردن به دو تن متخصص نشون دادن

حضرات سوال کرده اند که آیا مریض (!)

من یعنی،

آیا بیماری و نشونه دیگه ای داره؟

مثلا آیا علایم یرقان داره

آیا مدفوعش خاکی رنگه

آیا الخ

آیا دولخ

ما هم که بحمد الله و المنه سالم سالمیم گهمونم تابع چیزیه که می خوریم! یک گاهی سبز گاهی زرد، 

(عییییییییییییییییی ! ببخشید خودتونم مثل منید عی به خودتون )

آره

خلاصه فرموییده اند که اگه علامت خاصی نداره یک مرض مادرزادی است به اسم بلژیک، بلژیکیوم، یک همچین چیزی اگه درست یادم مونده باشه.

فرموده اند که برو خوش باش که این نه یک مرض که یک ورژن از آدمهاست و تا وقتی سایر پارامترها مشکل نشون ندن

که نداده بودند

هیییییییییییییییییییچ  نگرانی از مرگ و جهان آخرت و بلکه از خدا نداشته باش و به دل خوش خلق رو آزار بده و باکیت نباشه. حالا حالاها جا داری.


لذا، در گام نخست می خوام برم ماهواره رو درست کنم که خیلی وقته هیچ کجا رو نمی گیره و من از کل اخبار، از ابولا تا داعش و ملا منصور و باراک سیاه و سردار فلان و اینها عقبم! عزّت زیاده زیاد


۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

سوال


اینها نتونستن بگن،

شما بچه مسلمون جواب بده لطفا !

سوال من اینه،

وقتی شما با شور و حزن و احساس،

دعا می کنی که اللهم اجعل حیاتی حیاه محمّد و آل محمد و جعل مماتی ممات محمّد و آل محمد

الان دقیقا، یعنی از خدا چه مدل مرگی رو طلب می کنی؟

آیا مثل حضرت نبی، در بستر

آیا مثل امام حسین، با تیغ برّان و میدان جنگ؟

آیامثل باقی ائمه، با زهر، از دست زنت یا از دست یک مامور مزدور یا الخ؟

می خوام ببینم فقط ور ور زبان می کنید، مثل وقتی با من حرف می زنید،

یا می فهمید در محضر کی هستید

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

شعر و شعور


اینو دارم واسه هم اتاقی ها دکلمه می کنم:

صد دانه یاقوت

دسته به دسته

بانظم وترتیب

یکجا نشسته

هر دانه ای هست

خوش رنگ و رخشان

قلب سفیدی،

در سینة آن

یاقوت ها را

پیچیده با هم

در پوششی نرم

پروردگارم

خخخخخخخخ دیگه خنده ام گرفت اینجاشو!

آقاساااااااااااااکت نشستن کلیک می کنند! انگار بگو قبرستون باشه اینجا!

والله !


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah