مراسم

آیا هوشمند عقیلی رو، خانوم دلکش کشف کرد؟

خانوم دلکش با اسم مستعار نیلوفر، آهنگ می ساخته؟

یا خدا !



دو سال پیش،

واسه تعطیلات  عاشورا و تاسوعا پا شدیم رفتیم خونه

یادمه سرد بود.

خیلی سرد.

اون سال، هوس کرده بودم بعد از سالها، مراسم عزاداری رو تو شهر خودم ببینم

دلم تنگ شده بود واسه صبح تا ظهر راه رفتن بی امان تو خیابونهای مملو از جمعیت

صبح عاشورا

با یک صدای تلفن بی موقع بیدار شدم منم

مادر بزرگم فوت کرده بود

اون سال هم،

بعد از سالها،

نشد که برم مراسم عزاداری

رفتیم بیمارستان و

بعد غسّالخونه و

خاکسپاری و

تدارک ناهار مهمونها و ...

روز بدی بود

خاطره ناخوشی موند

اون روز، بین اونهم مسلم و مسلمه،

ما ساعتها دنبال یک مرده شور پرس و جو کردیم

در حالی که تماااااااااااااااااااااااااام اهل آبادی، مسلم و مسلمه، کف خیابون بودند و عزادار امام بودند و سیاه پوش و نوحه خون امّا،

تو اون جمعیت، یک خانوم که بلد باشه طبق حکم اسلام میّتی رو غسل بده و کفن کنه وجود نداشت

یعنی، یک واجب کفایی، به نوعی روی زمین مونده بود.

نهایتا، یکی پیدا شد

یک خانوم مسن بود نسبتا

نزدیک به دو ساعت بر ما گذشت تا این کارشو انجام داد

ما

تمام

معلم و مهندس و محصّل،

نمی تونستیم،

بلد نبودیم

دل نداشتیم که مادر بزرگمونو غسل بدیم خودمون

ما

اینگونه مسلمان بودیم!

وهستیم!!

دلم نخواست امسال تداعی بشه برام اون روزها

اینه که نرفتم آبادی.

هرچند

هنوز دلتنگ دیدن اون مراسمم،

تو آبادی خودم!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

دراااااااااااااااز !


عییییییی!

خواب بودم

صدا اذان اومد

دیدم سیر خواب شده ام،

گفتم پاشم کم کم برم سر کار

یادم اومد که جمعه است!

خیلی حالم گرفته شد! حوصله ام سر می ره  جمعه ها تنها تو خونه.

یکم صبر کردم تو تخت،

حدود ساعت پنچ و خرده ای بود. موقع هر روز صبح که دیگه بیدار می شدم.

 دیدم فایده نداره. بلند شدم.

هنوز تاریک بود.

از پنجره بیرون رو نگاه کردم، چراغ چند تا همسایه ها روشن بود.

تعجب کردم!

داشتم فکر می کردم که ، مثلا صبح تاسوعا، خبریه که اینها صبح زود بیدارند؟

یکم اونطرف تر رو نگاه کردم،

سوپری محل هم باز بود!

یا خدا !

من اصلا زمان رو گم کرده ام! الان شش صبح نیست، شش عصر است تازه !!!

فکر کن! 

چه شب درااااااااااااااااااازی می شه  امشب !!!

نمی دونم چطور اینقدر عمیق شد خوابم...


حالا چکار کنم تا صبح !؟؟!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

ترافیک


صبح یک عالمه منتظر شدم تا بانک باز کرده رمز کارت گرفتم

الانه که رفتم دم خودپرداز عوضش کنم

می گه کارت مسدود است

هرچی هم زنگ بانک می زنم بر نمی داره کسی


بعد می گن چرا ترافیک سنگینه! خب یابو! شش بار که نباید دنبال یک کارت بانکی هی من برم و بیام !!!!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

اشکال


صبح رفتم بانک

الانه که اومدم

گردش حساب یک حساب مجهولی، واسه من اس ام اس شده است

یک پولی به حساب مزبور ریخته شده

یک مقداری برداشت شده

باقیمانه، برابر نیست با تفریق این دو  عدد !

تمام عملیات مربوط به دیروز است و دیروز، من اصلا بانک بازی نداشته ام !

والله!

گمونم یکی داره ذیل اسم من، پولهاشو می شوره !

ای خاک به چوک!!!


من آنم که دو هزار تومن هم گذاشتم روی درآمد مالیات دادة سال 1392 خودم و، اصل پول رو باضافه این دو هزار و اندی، تقدیم اداره مالیه کردم!

خخخخخخخخخ!

به جون خودم! کلّ مالیاتمو داده بودم اون سال! اظهار نامه نداده بودم، جریمه ام کردند، درست 23022 ریال بیش از کلّ در آمد !

حالا سربازان گمنام آقا کجان که بیان حق منو بگیرند، نمی دونم!


پریروزها رادیو روشن بود در خصوص امر به معروف می گفت و فوایدش و الخ.

هرچی نگاه جامعه می کردی می دیدی هیییییییییچکدوم از خیرات و برکاتش به چشمت نمیاد

بی انصاف نباشم اگه، گفت یکی از برکاتش اینه که راهها امن می شن. من فکر کنم از این منظر که راهزن و سارق کمین نشسته نداریم درست بگه اما، الان که نوشتم دیدم همونم چرند گفته!

راننده ما تصادف کرد و کیف مدارکش گم شد. چندی بعد رفت همون محل به جستجو. یکی اومد بهش گفت من می دونم کیفتو کی برداشته، خرچش رو بده تا برات پیداش کنم. ایشونم خرج مزبور رو سلفید، یارو کیف رو براش آورد!

خب این امنیت است؟

ضمن اینکه ، اگه امنیت رانندگی رو هم مد نظر بگیریم ، همین یک قلم از برکات امر به معروف هم از ما سلب شده است و لذا،

یا ما اینهمه سال امر به معروف نمی کنیم و یک کاری دیگه داریم می کنیم

یا می کنیم و برکتش از رومون قطع شده

نمی دونم خلاصه.

فقط می دونم یک جایی اش، اشکال داره!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

چرت و پرت

خب،

چه خبر؟

خوب خوابیدید؟

منم خوابیدم. بد نبود. کیییییییییییییییییییف نداد امّا،

بد هم نبود!

عزّت زیاد


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

شریک

شریک ما، یک بچه داشت

گویا ، حسب امر آقا،

یکی دیگه هم کاشته است!

الانه، یادش اومده که خونه دوخوابه کمه براش

سر شب زنگ زد که چطوری و چه می کنی و بسازیم؟

منم گفتم بسازیم

الان یکی دو ساعتی اینجا بود. 

مشکلی که با هم داریم اینه که من نظرم به واحدهای کوچیک  دو خوابه است

ایشون به بزرگ سه خوابه!

من صلاح خودمو می بینم

ایشون خودشو!

خوشبختانه نقشه بزرگ سه خوابه هم چیز قشنگی در اومد منتهی،

خیلی سنگین می شه واسه من. از پس هزینه هاش بر نمیام.

حالا ببینیم. این دو سه روز یک تصمیمی میگیریم و، می ریم جلو انشاالله

یک فرقمون اینه که اونها زن و شوهری، دو موتوره در آمد دارند

موتور من یکی است، اونم نیم سوز!

خخخخخخخخ

ولی درست می شه. می دونید؟ 

حتما درست می شه

شب بخیر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

فقط نگاه


پریش می گه


خیلیا صوح که می شه راهی به جایی ندارند

اوی که نون شومدا داری، انقه جیلیز ویلیز نکون


صوح=صبح

شومدا= شامت را


بخصوص قبل تر ها که بیشتر ماموریت می رفتم

به وفور شاهد دهات و روستاهایی بودم که یک عالمه از سکنه اش کنار کوچه نشسته بودند  و تکون نمی خوردند در حالی که همزمان می دیدی مثلا تنها جوب وسط همون کوچه شون از آشغال و گنداب پر بود و کافی بود اینها فقط همت کنند هر کدومشون دولّا بشن و سه تا تکه از اون آشغالها و پلاستیکها و بطری هارو بردارن و جمع کنن

ولی نمی کردند

همونطورکی،

چمباتمه زده ، تکیه به دیوار

نگاه ما می کردند که سوار ماشین، از تو چاله چوله های خیابونشون رد می شدیم.


اون موقع کارشون تعجب منو قلقلک مید اد اما الان مدتهاست که خودم، درست به وضع همونها، کنار کارهای نکرده ام می شینم و ،

فقط نگاه می کنم!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

فضولی

مرده شورشو ببره با آشش!

عق !

می مردی اگه پولشو می دادی کمیته امداد ؟!


یادم رفت چی می خواستم بگم اصلا.

آقا عموی ما بعد از مدتها اومد تلگرام.

هر از گاهی یک جکی چرندی براش می فرستم

طفلک بجای اینکه بخونه و بگذره،

بهشون جواب می ده!

اونروز یک متن با سی چهل مورد جک و جفنگ رو براش فرستادم،

پس فرستاده که موردهای 38 و چه می دونم 4 و 11 قشنگ بودند!

خخخخخخخخ! امان از این نسل قبل! حالا انگار واسه من مهمه که برم ببینم مورد یازده چی بوده که قشنگ بوده و ، مثلا ده چی بوده که ایشون پسندش نشده!


امروز،

 دیدم از خودش عکس گذاشته

براش نوشتم بزرگوار، یکمی خوشحال تر عکس بذار! چیه عین یکی که انگار تریلی داره میاد سمتش، اخمش تو همه و دهنش بازه و چشماش دو دو می زنه!

هنوز نخوندتش

امیدوارم ناراحت نشه.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

نذری

آقا !

به نظر من،

که البته نظر کاملا شخصی خودمه و هیییییچ لزومی نداره درست باشه یا با نظرات مشعشع شما منطبق باشه، 

خانوم محترمی که دست پختش بده،

نذری نپزه ثوابش بیشتره!

خب چیه این ! همّه مصالح رو خراب کرد رفت! به گا داد !

آش رشته پخته خانوم، از آشهایی که من می پزم بییییییییییییییییخود تر!

زن شریکمه! 

ویییییییییییییییییییییییییییییی!

یک تغار هم آورده!

منم دلم نمیاد نعمت خدا رو  دور بریزم خب!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

کافه

سرکار خانوم شهپر، داره ترانه جاهل محل رو می خونه !!!
خواننده کاباره ای 

داش داشم هر جا باشم 
ولم و ولم و ولم و ولم من
می گن که خوشگلم من
با معرفت می خوای منم
به کافه ها سر می زنم
کشمش و وودکا می زنم !

الان شکار شیرازی می خواد ترانه خودتو رنگی می کنی رو بخونه
خوده رنگی می کنی دردمو سنگین می کنی
لباس شیک می پوشی دل منو غمگین می کنی


!
مثلا ها ! خوب شد انقلاب شد!
اقلا الانه فوتبالیست ها آواز می خونند، آدم انتظاری هم نداره ازشون که چیزی از چه می دونم گام و دانگ و گوشه و پرده بدونند!
یک عرعری می کنند و تمام!
فرق داره با اینها که تو چهارگاه که نمی دونم چیه و کجاست چه چه می زنند! اینطوری آدم می گه لابد اون یک چیزی می دونه که من نمی دونم، تو ذوقش می خوره!
برم بخوابم یکم. شب بخیر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah