۱۲۶ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

سو کارآگاهی رفقا !


یک بابایی، خیلی خصوصی و در گوشی، اینطور نوشته است:


"این خیلی زشته که بری و زیر کلیپ توهین فتیلیه ای ها یه شکلک خندان به پهنای صورتت بذاری و نظرتو اینطور بیان کنی : ترکای احمق بی جنبه
انکار نکن فقط به زشت بودن کارت اعتراف کن چون آی پیت ثبت شده
امیدوارم تو احمق نباشی هر چند نوشته هات اینو نشون نمی ده"


عرض به حضور تون که تو گور بابای هرچی آی پی و الخ است! من بعد از سالهای سال دیروز رفتم وب خانوم صهبا، اونم نظرم ثبت نشد، هیییییچ ربطی هم به فتیله و الخ نداشت چیزی که می خواستم بهشون بگم.

به عبارت دیگه، تویی که احمق نیستی ظاهرا، می خوام بهت بگم من تو هیچ وبلاگ و سایت و  الخی نمی رم،

که تازه بخوام شکلک بذارم

بعدشم بخوام چیزی بنویسم لذا،

برو خدا روزیتو جای دیگه  حواله کنه.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

حرف حساب ی!


خوووووووب، صبح علّافمون بخیر! هه هه
نقل می کنه که در اصفهان، یک بنده خدایی یک زمانی بیست میلیون تومن می ده جهیزیه.
طبق رسم مهوّع اصفهانی ها که ذیلا شاید توضیحش بدم
جهاز رو می چینند و بعد فضول باشی های فامیل (=کلّ خانومها) می رن تو خونه و تک به تک اجزای خریداری شده رو از شورت تور عروس بگیر تااااااااااااااااااااااااااااااا قاشق و بشقاب و دستمال مخصوص بستن مچ پای دوماد و الخ، نگاه می کنند.
یکی از حضرات، می پرسه که چرا تلویزیون ال سی دی خریده اید و چرا ال ای دی نخریده اید!
حاج آقا، بابای عروس، عصبانی می شه. می فرماد من بیست میلیون داده ام به شما که بیاید  دختر بنده رو فلان،
شما دو میلیون به من بدید من کلّّّّّ فامیلتون رو فلان !
ختم کلام !

اینو گفتم که بگم، من اولا از این رسم اصفهانی جماعت به شدّت متنفرم
بعدش بگم که اگه کسی هنر زندگی کردن داشته باشه، به دیگ و قابلمه نیست!
بخصوص تازه به دوران رسیده ها گاهی یک چیزهایی می خرند که عمراً نه بلندند ازش استفاده کنند، نه می کنند، نه اگه بکنند به دلشون می شینه!
فقط وبال گردنشون می شه و گرفتار می شن به سطح شعور نداشته شون که اول زندگی بجای اینکه عروسی اینها باشه،
عروسی بازاری ها و نزول خورها و الخ است.
بعدشم که زرتی طلاقه و حراج!
من،
یک زمانی کل زندگی ام تو یک ساک جا می شد!
زمانی که دانشجو بودم.
و همون موقع با خودم گفتم باید همینطوری بمونه!
جمع و جور
الانه هم حد اقلی است که لازم نباشه از همسایه چیزی بگیرم،
یا در عذاب باشم
ولی آنچه هست، مینی مم است و به نظرم کافی است.
با این وجود، خیلی چیزها دورم  تو خونه ام هست که مدتها می گذره و استفاده مشخصی نمی کنم ازشون
بخاطر وجود تمام اون چیزها، متاسفم !
والله!
من زندگی توی هتل رو دوست دارم! هرچند کم پیش اومده که تو هتل باشم
از این نظر نمی گم که یکی دیگه کارهای آدمو انجام می ده. از این نظر که در حد اقل و البته حد نیاز، همه چیزت هست.
شما چطور؟
شما که یک اتاق اختصاصی تو خونه باباتون ندارید،
وقتی یک خواستگار براتون پیدا می شه،
هوس چه چیزهایی می کنید؟
فکر کردید؟
لباسهای فلان
کفشهای فلان
طلای فلان
آشپزخانة فلان

هی هی هی هی هی! زنهار! این ره که تو می روی به ترکستان است عمو!
فلان باید تو فلان آدم باشه نه فلان !

(جمله آخر برداشت آزاد!)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

گرگ

خعلی امروز مسخره بود!

کلاً، کار خاصی تو شرکت انجام نشد.

بعدش، عصر، کارگر داشتیم که فاضلابهای ساختمان رو فنر بزنه.

نشانه هایی از گرفتگی بود که معلوم شد بیخودکی بوده به کل!

یارو، پیمانکار، واشرهای درپوش رو نذاشته است. به همین سادگی.

چیزی که جالب بود،

این بود که کارگری که اونهمه گنده کاری رو به عهده می گیره،

موقع دستمزد گرفتن، 

خیلی توقع ناچیزی داره!

خیلی !

بعد راننده نیسانی که 5 کیلومتر چند شیت کناف رو با خودش آورد،

عین گرگ، حرییییییییییییییییییص، 

بگذریم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

سوال1


سرکار خانم صهبا

http://www.sahba44.blogfa.com/

وب شما پذیرای هیچ نظری نیست ، گویا!

سوال پرسیدم، شنیده شد آیا ؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

دمپایی


این لباسه چیه کردن تن آقای ب.ز. !

آدم یاد دالتونها می افته ! راه راه!

چرا مثل اون حضرات اسمشو نبر، زیرشلواری از اینها که اصفهانی ها می پوشند نکردن پاش؟!

دمپایی داره؟ ندیدم کفشش چیه.


گفتم دمپایی، یادم افتاد به این رفیقمون.

بر اثر تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم،

بالاخره سعی میکنه کفشش رو پاش نگه داره!

اونروز بهش گفتم مهندس!

 آدم که با اینهمه دختر هم سن و سال خودش همکار  شده است، 

دمپایی نمی پوشه تو شرکت، هاااااااااااااااااااااااااااا!


هه هه، اثر نمود.

هرچند

تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

غیرت غلیظ

برای من سوال شده که آیا،

آذری های عزیز،

نسبت به تمام آنچه متعلق به اونهاست،

اینجور  غیرتی اند و حسّاس؟

اینکه فتیله ها چی گفته اند رو نمی دونم. 

اما اینکه یک شهر و بلکه چند شهر، 

کار و زندگی شونو ول کنند و بریزند تو خیابون و مشت گره کرده رو به سمت ابرها تکون تکون بدن،

این یکم گنگ است برای من!

خیلی گنگ است برای من!

و عجیبه که این قوم حکم ارتداد هرچی طنز نویس و هرچی کاریکاتوریست و هرچی کلاً ذی زبان و ذی قلم هست رو تاحالا نداده اند!

خدا به دور به مولا !

والله!



۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

کارفیزیکی

خیلی بیخودگی کار می کنیم، هاااااااااااااااااااا !

از دو ساعت قبل کلی تدارک دیدم که چندتا ورقهای کناف رو ببرّم

یکم بزرگ و بد بارند

منم دلم نمی خواد بگم همسایه ای کمکم کنه که بیارمشون بالا

کسی هم اطراف نیست که واسه این کار صداش بزنم.

تصمیم گرفتم خردشون کنم که بشه منتهی

چون روز اول بود، کلی طول کشید و فقط یکی شونو بریدم.

تاااااااااازه هم فهمیدم که یکی از پیچهای هدایتگر اره گم شده است، هیچ پیچی هم بهش نمی خوره

واسه همینم، کلی قیقاج بریدمش!

خخخخخخخخخخخخ

درستش می کنم.


کلا، دست تنهایی، کاری پیش نمی ره آنچنان!

متاسفانه.

من نمی دونم خدای تبارک چطور دست تنها ایییییییییییییینهمه کار کرده،

ولی بشر با اون ذات الوهی اش، اینقدر سختشه!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

خاک!


به قول کامران و هومن ، ارواحشون فدام،

همیشه عادتمه کم نمی خوام!


هه هه

می گه که،

چرا آفتاب می تابه

چرا می چرخه زمین

عشق من بگو چرا

تو فقط بگو همین!



اینها ادلة مستحکمی هستند که آقا کامران و هومن جون ارائه می کنند که بگن چی؟

اگه یار من تو نیستی، پس چرا اینجوریه!؟

یعنی هستی!


مثلا ها!

خااااااااااک تو سرمون بااین ترانه ساختنمون!

خاک!


ترانه،

چیزی است که ملت، ناخودآگاه زمزمه می کنند

و می شه ملکه ذهنشون

آموزشی است که به طرزشیرینی تلقین می شه به آدمها

تلقینی که سالها و بارها، تکرار می شه و خط می ده به ذهن


حالا،

ترانه هامون، شده این!

یک چندوقتی، همین اخیراً، عقّم می گرفت از سی دی و فلش و هرکوفت دیگه، چون هر کدومو روشن می کردی یکی داشت قربون اون یکی می رفت.

خدایی ما کار دیگه نداریم؟

بجز دویدون دنبال ک... و ک... هم،

هیییییییچ آرمان دیگه ای نداریم؟

گیرم دیگه نیازی به سرودهای وطنی و حماسی و ملّی نباشه. دیگه الانه محکم و مستحکمیم و لازم نیست عرق ملّی مونو قلقلک بدیم.

گیرم که دیگه تا مدتها، سرود ای وطن، ارتزاقمون کنه

خب راجع به چیزی دیگه، آرمانی دیگه، هدفی دیگه ...

بابا !!!


اگه یار من تو نیستی،

چرا می چرخه زمین !؟



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

کاردستی


قرار بود دیروز ببرنم سایت

هواش کردم!

قرار شد فردا ببرنم سایت،

اونم هوا فرمودم!

والله!

بابا دو قرون پول می گیریم، اینهمه سگ دو زدن نداره که!

حالا شاید آخرهای هفته ببرنم ته ران!

هه هه، اینم هوا می کنم!

یعنی ،

سعی می کنم!


دیروز، پنج شیت کناف خریدم

خعلی بزرگند، نشد بیارمشون بالا

مجبورم همون پایین خردشون کنم و ریزریز بیارم


خعلی حال می کنم با ساخت کاردستی!

کلا،

با اینکه چیزی رو با دستم بسازم و نتیجه اش رو ببینم!

هرچند ممکنه چیزی که می خوام نشه. مهم نیست

مهم، حال حین کردنشه.


شب به شادی



---------------

چی گفته ام ها ! فکرکن!!!

مهم،حال حین کردنشه!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

عافیت


شب عاشقان بیدل، چه شبی درااااااااز باشد !



گفتم شعر بذارم از همه چیز امن تر و بهتره.


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah