این شعر رو می ذارم از دو باب
اولا که قشنگه
دوما ، تکمیلش کنید.
من و تو ، نم نم باران و ... نگو! وای خدا !
چایی داغ و دو فنجان و ... نگو! وای خدا !
پشت یک پنجره و شرشر باران و کمی
عطر شب بوی پریشان و ... نگو! وای خدا !
جای دست تو که از شیشه زدودست بخار
و تماشای درختان و ... نگو! وای خدا !
قطره ها بر روی شیشه همگی رقص کنان
نرم و آهسته و غلطان و ... نگو! وای خدا !
لحظه ای خیس شدن، خاطره انگیز شدن
پا به پای تو و آبان و ... نگو! وای خدا !
هرم آغوش تو و سردی باران، چه شود
لب چون غنچة خندان و ... نگو! وای خدا !
هوس بوسه ای از کنج لب یخ زده ات
آتش حیلة شیطان و ... نگو! وای خدا !
بوسه ای داغ به سنگینی احساس گناه
لحظه ای بعد پشیمان و ... نگو! وای خدا !
بغض سنگین من و گریة پنهانی تو
خیسی سطح خیابان و ... نگو! وای خدا !
بفرمایید شما تکمیل کنید!
کسی نظری نداد
من این شکلی به نظرم از اطالة کلام پیشگیری می شه:
من و آن لیموی پستان و ... نگو ! واااااااای خدا !