می گه ، فلانه جای سومالی یک قایق ایرانی رو دزدیده بودن گویا،
ملوانان غیور ایرانی با کشتن سه قلاده از دزدان مزبور گروگان گرفتن چند نفر دیگه شون، فرار می کنند!
ای ول!
ای ول!
یاد فیلم تنگسیر می افته آدم!
ظاهرا قابل دانلود هست. ببینید!
اونجا، وقتی یک جاشوی زحمتکش بین ریش سفیدهای فاسد قوم و محل خودش گرفتار می شه و پولش رو می خورند،
وقتی حمایتی از قانون و قبیله نمی بینه
خودش دست به کار می شه!
" ... آﺧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﻬﺮﯾﻪ...
ﺣﺎﮐﻤﺶ ﺩﺯﺩﻩ...
ﻭﮐﯿﻠﺶ ﺩﺯﺩﻩ...
ﺳﯿﺪﺵ ﺩﺯﺩﻩ...
پَ مو حقُمِ اَز کی بگیرُم؟ ... "
" ... برا چی بسپارمشون به حضرت ابولفضل؟ مگه خودُم دس ندارم! ..."
یادمه یک ملوان ایرانی با اون ناخدای هندی گروگان بود. همون که بعد از آزاد شدنش تلویزیون ایران هم با خودش و مادرش برنامه ضبط کرد. من ندیدم برنامه رو می گفتند مادرش تمام مدت فقط گریه می کرد.
مصاحبه مادره رو با یکی از این شبکه های ملحد شنیده بودم. دردناک بود
تو هند
تو هند گاوچرون
زن ناخدا تو خیابون برای آزادی شوهرش گل ریزون راه می اندازه و کلی پول جمع می کنه که به طریقی می فرسته و شوهرشو آزاد می کنه اما واسه اسیر ایرانی، اگر هم اقدامی شد، هیچوقت اظهار نشد. گویا کاکا سیاه های سومالی ارزش اسیر ایرانی رو اونقدر کم و کم و کمتر کردند که بلکه به ثمن بخسی از قبالش دست پیدا کنند اما،
محموت مشغله های دیگه ای داشت،
و سایر بزرگان قوم!
اون اسیر، خودش بود و مادرش!
و به نظرتون یک مادر بی پناه پولی داشت که واسه آزادی بچه اش بده؟
و گیرم که داشت و می خواست که بده، دستش به سومالی و دزدانش می رسید؟
اون مادر، فقط گریه کرد
و دعا!
و یک شکواییه به یک تلویزیون منحرف خارجی
شاید به بی بی 30
یادم نیست.
بهرحال، این عقبه تو ذهن من هست که وقتی می شنوم ملوان ایرانی با کشتن رباینده اش آزاد شده، از اعماق درونم شاد می شم!
خواهرم می گه خیلی خشن شده ام
نمی دونم
شاید!
شاید خشانت است
شاید وطن پرستی
شاید دقّ دلی!
نمی دانم!
فقط اگر جای اون ملوانها باشم اون گروگانهای سیاهمو به فجیع ترین وجهی به خورد ماهیان دریا می دم!
شاید خشانت است
...
شاید وطن پرستی
...
شاید دقّ دلی!
من هیچ مهاجری رو در کمپ های استرالیا ندارم
اما بسیار منتظرم ببینم ،
یا بدونم،
دولت محترم واسه بهبود وضعشون، واسه برگردوندن اونهایی شون که بهرتقدیر زندگی تو ایران رو الان نسبت به زندانی بودن در جزایر فلان ترجیح می دن، چه اقدامی کرده است.
همونقدر که بسیار خوشحال می شم ببینم در قبال کشتار عربستان چه اقدام محکمی کرد؟
چه کرد؟!
شاید حق هر شهروندی است که دلش بخواد وقتی تمام توش و توانش رو در اختیار بزرگ قومش می ذاره،
اون بزرگ،
واقعاً بزرگ باشه!
من فکر می کنم مردم روسیه این روزها حس غرور بی نهایتی می کنند!
اینکه پوتین، با تمام برنامه هایی که چیده و با تمام دسیسه هایی که چیده تا قدرت اول کشورش باشه،
اما ،
در طبقه بندی های جهانی،
قدرتمند ترین مرد جهان نام می گیره!
حتی بالاتر از بزرگ آلمان یا آمریکا
من اگه روس بودم
این روزها
افتخار می کردم که چطور رئیس جمهور کشورم پوزة همتای ترکش رو به خاک مالیده و کف کفششو گذاشته رو گردنش!
جوری که طرف سه بار در روز جلوی خبرنگارها آرزو می کنه ای کاش به جت روسی شلیک نکرده بود!
من، قدرت می خوام!
بهتره بگم،
عزّت!
آنچه مردم روس این روزها تجربه می کنند،
با وجود گشنگی شون
با وجود هرررررررررررررررررمشکلی که تو زندگی شون دارند
با وجود بی ارزش شدن روبل!
با وجود محروم شدن از سالانه فلانه قدر سبزیجات وارداتی از ترکیه
با وجود محروم شدن دونده هاشون از شرکت در المپیک
و الخ،
آنچه باید حس کنند،
عزّت است!
چیزی که من حس نمی کنم وقتی می شنوم یک نگهبان عربستانی کون زائر ایرانی می ذاره!
من، حس حقارت می کنم از این،
هرچند خودم هرررررررگز، مکه نخواهم رفت!