استراتژی!


چو رسی به طور سینا، ارنی مگو و بگذر

که نیرزد این تمنّا، به جواب لن ترانی !


اینه!


هرچند بعضی دیگه هم اینطور می گن:


چو رسی به طور سنا، ارنی بگو و مگذر

تو صدای دوست بشنو، نه جواب لن ترانی


و این دومی استراتژی مهوووووع آدمهای عاشق پیشه است که خودشونو ذلیل می کنند واسه معشوق!

بابا! آدم باید شخصیت داشته باشه! گفتند نه، ول کن! یعنی چی ؟

نه یعنی نه! وا بده!




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

گوش به گوش


این رفیقمون از دستمون دلخور شده است.

نمی دونم چرا.

حرفها که گوش به گوش می ره، معلوم نیست شنونده محترم چی می شنوه.

حالا هی سک می کنمش که حرف بزنه، هی تیکه پاره بالا میاره

نگران نیستماااااااااااااااااا ! چیز بدی نگفته ام،

زمان روشن می کنه همه چیزو

فقط دلم نمی خواد این طفلک ناراحت باشه.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

خمره نشین


سرکار خانوم سپیده فرموده:

" این حاج آقا آخوند روحانی هم بلاخره مزدوج شد اونوقت تو هنوز تا این سن موندی ؟
یواش یواش یه خمره واسه خودت بخر عزیز جان "


عرض به حضور انورشون، خمره آماده است، بزرگ خریدم که جای ایشونم بشه توش!

فکر می کنید تو خمره بیاد همراه من ؟!!!



خمره نشین تو شدم (سپیده)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

یلدا


جمال دلبندم!
رفتم مغازه قاسمی.
خیلی خوشگل شده بود!
نه که هنری کرده باشه نه، 
واسه شب یلدا خرید مفصل کرده بود و ، انار و پرتقال و سیب های سرخ و زرد و کیوی و موز و الخ، پر تا پرش کرده بود. 
قشنگ بود
قشنگ شده بود.

یک بابایی سراغ کدو می گرفت.
کدو حلوایی داشت،کدو تنبل می خواست، یا برعکس! 
پرسیدم با کدو چه می کنند؟ گفت بخار پز می کنند بعضی با نمک بعضی با شکر، می خورند.
به نظرم مسخره است دیگه با اینهمه خوراکی این روزها، کسی کدوی بخار پز بخوره!
نمی دونمااااا، ولی کدو، مزه نداره به نظرم! 
کسی می دونه؟
البته، یک نون خعلی خوشمزه ای با کدو درست می کنند، بحثش جداست! ولی بخار پزش یکمی، مسخره است به نظرم.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

خاموش


چه عرض کنم!

والله!

هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش!



شوخی کردم. خدایی چیزی واسه گفتن ندارم.

هیچ!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

و الخ!

هوا،

به شدّت آلوده است!

اما من به نظرم میاد که بد نیست!

باید باشه!

حتماً هزار سال دیگه از این دوران فیلم می سازند و راجع به نحوة انقراضمون،

دروغها می گن!

من که تصمیم دارم رو دیوار خونه ام نقاشی بکشم که بعدها یک عده سر کار برند!

خط رو که نمی تونند بخونند

همین الانش هم من یک متن دست نوشته سنجاقکی رو میذارم، عمممممراً کسی بتونه بفهمه فارسی نوشته است

و خب، سیستم آموزشی هم که همه اش سنجاقک می ده بیرون!

درسته هیچکدوم سنجاق دم طلایی ما نمی شه ولی،

به لحاظ سوات موات،

عییییییییییین هم اند!

و هزااااااااااار سال دیگه عمراً کسی بتونه کتابها و نوشته ها و محتویات گوشی های ما رو بخونه ولی،

نقاشی رو،

کمابیش می فهمند

همونطور که نقاشی روی غارها رو فهمیدند

و البته،

اگه می شد به زبان نت موسیقی نوشت که دووووووووووووووووود، بااااااابای ما رو در آورد !

حتی درختهای گلابی، دیگه گلابی نمی دن!

می گن بخاطر آلودگی هواست.

و الخ!


۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

انوااااااع دلهره!


آدم چهار شاخ مونده بره ماسک فیلتردار بخره، اکسیژنش رو تامین کنه،
بره ذغال بخره، از ترس النینو؟ المینو؟ همون، در امان باشه
بره اسلحه بخره ییهو اگه داعش گه خوری زیادی خواست بکنه، دست خالی نباشه.
بره سکّه بخره اگه سیاست ها واسه جبران کسری بودجه برگشت به دوره نبوغ محموتی، سرمایه اش دود نشه.
بره چه گهی بخوره؟!
والله!
من نمی دونم این چه زندگی است که انوااااااااااع دغدغه پر تا پرشه!
و ای دل خوشی دارند این خارجی ها که یک کف دست روسری می ذارن رو سرشون و با کفش بی جوراب یک کوله می اندازن رو کولشون و یک کتابچه تو دستشون، دنبال سوراخ سنبه های ما می گردند!
هعییییییییییییییی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

خمس بابات!


جمال، دلبندم!

عصر با مادربزرگت حرف می زدم.

یک عااااااااااالمه غیبت مامانتو نمودیم!

جای تو تهی!

خخخخخخخخخ!

عرض به حضور پسّر گلم، ظهر که رسیدم خونه دیدم همسایه زنگ زده است

پس زنگش زدم و متوجه شدم نیاز به یک فایل پاورپوینت داره واسه دخترش.

قرار شد ساعت پنج ببینم چی می گه و چشمت روز بد نبینه از پنج تا همین الان، داشتم پاورپوینت درست می فرمودم!

انگار نه انگار که این تکالیف رو گذاشته باشند که بچّه، به چالش بیفته و کار کنه!

طفلک باباش و 

مامانش و ،

حتی من همسایه اش!!!

خلاصه به اهّن و تلپی، ده تا اسلاید درست کردم براش که اولی اش بسم الله بود و آخریش گروه تهیه کننده و جالب اینکه بچه از همین الانه یاد می گیره می تونه کار دیگرون رو به اسم خودش مصادره بکنه!

هیییییییییییییچ اسمی از من و مامانش و باباش و الخ توش نبود عوضش، 

یک عااااااااااااااالمه صغری سیبیلو و مرضیه غر غرو و چه می دونم الخ و دولخ با اسم و کنیه ردیف شدند که ما کردیم!

آره جون خودتون! شماها بودید!

به جان خودم اگه حتی بدونن چطوری پاورپوینت رو باید کلیک کنند تا راه بیفته!

جاااااااااااان خودم!

خلاصه پسّر گلم، اینم زکات علم بابات!

تازه فقط این نبود! دو تا سی دی هم از خودم سوزوندم و نشد که رایت کنم براش!

یا من بلد نبودم یا یک جایی ایراد داشت خلاصه رو فلش دادم دم خونه شون! 

اونم خمس بابات!

دیگه الانه طیّب و طاهره همه در آمدمون! سهم همسایه از توش رفت بیرون!

هعی خدا

برم یکم ساز بزنم، از دلم در آد!

والله!


۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
arash shah

طبق معمول


راستش،

کار زیاد داریم،

اما کون کار کردن نیست!

اصطلاحه ها !

اما خدایی، اصلاً حس قشنگی از این کاری که می کنم بهم دست نمی ده!

توضیح مکتوب یک مشت مطلب واسه یک دکترچی زپرتی تو کارفرما !



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

تعریف جات

چه خبر؟

تعریف کنید بابا دلمون پوسید !

خخخخخخخ





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah