۱۰۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

دور دور شماست!


روزتون مبارک باشه.

هرچند،

هر روز، روز شماست!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

آینده

در مورد آینده،

چیزهای مختلف و زیادی شنیده شده است

اینکه قرن آینده،

قرن جنگ بر سر آب خواهد بود

و اینکه تنهایی،

بزرگترین معضل نسل آینده است!

تنهایی، 

با اینکه هیچی نیست،

یک جور نبودن است،

 یک جورایی چال اسکندرونه به عبارتی،

عدم است،

منتهی،

با اینهمه پوچ بودن و پوک بودن،

 ابعاد مختلفی داره!

یکی از ابعادش که شاید خیلی روشن نبود واسه من،

این بود که گاهی،

 بخوای کسی باشه که باهاش مشورت کنی، 

ازش نظر بخوای،

 کمک بگیری،

اما کسی نباشه!

می دونید،

 این تنهایی،

 یک جورایی از تنها بودن توی تختخواب دردناک تره!

اونجوری، فوقشه ... می زنی!

اما اینجوری، 

ممکنه بشاشی تو زندگی ات!

بعد از یکی اش،

دیگه از آسمون می افتی و می تونی آروم بکپی،

اما بعد از دومی،

حتی توی تختخوابت نمی تونی بمونی!

این که هیچ، 

باید خوشخوابتو هم بندازی !


می دونید، 

یک گاهی اونقدر بهت فشار میاد و اونقدر تو برهوتی که پا میشی می ری تو تاریکی قدم بزنی

سنگفرشهای پیاده رو،

سه تا یکی...


می دونم الان می گید خب برو مشاور اما من می گم،

خریدن مشاوره همونقدر مسخره است، که خریدن سکس مسخره است!

یکم نظرم عقب افتاده است

اینم خودم می دونم!


شبتون کلنگ.



۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

هشدار

گاهی،

آدم به روی کسی نمیاره که می فهمه

بعد، اون آدم،

بی اینکه احتمال بده که از بالاتر، داره بهش نگاه می شه،

شروع می کنه به بسط و گسترش کارهاش

بعد،

به یک نقطه ای می رسه که لازم می شه من اینجا براش یادداشت بذارم دوست عزیز،

روانی،

استفاده از اسم بقیه، واسه یادداشت گذاشتن، فقط حالتو وخیم تر می کنه!

می خوام بدونی که عوض کردن اسمت واسه یادداشتهای ابلهانه ات 

(اسامی کیمیا پارسا، رمیصا، صفر، 

هیچ فرقی نمی کنه! چون من متن نظر رو می خونم نه اسم کسی که فرستاده رو

آدم باش!

پروین اعتصامی هم، بلانسبت عین تو، یک زن بود. ایشون می گه،

گفتن از زشت رویی دگران

نشود باعث نکو رویی.


ختم هشدار.





۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

تکانه!

چه کنیم با اییییینهمه بی انگیزگی! 

اصلا یک حال بدیه، 

واقعا،  دیگه وقتشه یک تکون مثبتی بخوره این زندگی...


عارف قزوینی میگه

در خدمت خلق،بندگی ما را کشت

اندر پی نان، دوندگی ما را کشت

هم محنت روزگار،  هم منت خلق

ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت! 



دور از جونمونااااا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

من در کتاب


امروز رئیسمون بهم یک کتابی رو گفت،

که الان هرچی فکر می کنم یادم نمیاد کی بود و چی بود

فکر کردم بهم گفت جلال آل احمد، ولی آثارشو که نگاه می کنم، یادم نمیاد.

لبّ کلامش این بود که،

کاری است که شده، دستتو بذار به دیوار و شل بگیر!


آقا ، من دلم نمی خواد بز پیشرو باشم!

دلم نمی خواد سر صف باشم!

دوست ندارم رهبر باشم و به بقیه بگم چه کار کنید یا از بقیه بپرسم چه کار کردید!

ترجیح میدم خودم باشم!


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

شیرتوالاغ


میگه،

آدم اگه آدم باشه، باید دلواپس همه عالم باشه !


الکی. تو فیلم شاهگوش گفت، خوشم اومد.


شارژر موبایلمو گم کرده ام!

سیمش تو کیفمه،

کلّگی اش، مفقود شده!

نمی دونم چه مرگمه.

کلا ً!

سابقه نداشته.

قبل عید عینک آفتابی ام گم شده، نفهمیده ام اصلاً،

بعد عید، دو شاخه به اون گندگی مفقود شده،

باز نفهمیده ام،

اصلا!

اصلاً، انگار بگو نفهم شده ام!

نمی دونم.

پاشم برم تو ماشینو بگردم، شاااااااید اونجا باشه.

چسب بالا برندة پستون چیه؟ این یارو داره تبلیغ می کنه! 

می دونید،

زن،

عین دین می مونه!

داشتنش، یکجوره،

نداشتنش، یکجور دیگه!

داشته باشی، تکلیف داری،

نداشته باشی، سر در گمی !

داشته باشی، باید و نباید داری! مرز داری! حد داری! و البته وعده یک بهشت یحتمل!

نداشته باشی، انگار هیچی نداری!

هیچی!

زن،

عین دهنة اسب می مونه !

داشته باشی، 

پوزه ات زخمه!

نداشته باشی،

گیج و گمی!


این کشف امروزم بود. حدود ساعت ده! نت نداشتم، الانه یادم اومد.

کلا کار کردنم نمیاد

غیر از کار هم،

کاری ازم نمیاد!


اصلاً یک وضعیه!

برزخ بلاتکلیفی!

می دونید چرا برزخ وجود داره؟

واسه اینکه اوضاع آدمها از بینابینی در بیاد!

یک سره بشن به حقّ علی!




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

محاصره

می گه که،

نه در غربت دلم شاد و،

نه رویی در وطن دارم!


شده حکایت من. امروز آبجی ها رفتند خونه، خیلی جاشون خالیه.

یک لیست مفصل خرید دارم. گز و پسته و زعفرون و رطب های مدل مختلف و الخ.

میخرم. فردا شاید. 

صبح رفتم مدارکمو دادم واسه گواهی نامه ام

یک عالمه هم واسه تعویض پاسپورت

هنوز برنگشته بودم،

روگوشی پیغام اومده که فلانک گرامی مدت اعتبار پروانه اشتغال شما رو به اتمام است، اقدام فرمایید!

یعنی ها،

 انگار فقط شناسنامه من باطل نشده بود! پروانه اشتغال، کارت ملی، پاسپورت، گواهی نامه، تمامشون ییهو تمام شده مهلتشون!


بازم خدا رو شکر! والله! 

این همکارمون بچه اش سلاطون گرفت. امروز با یکی از فامیلهاش فرستاده بوده بیمارستان، یارو تصادف می کنه! 

عین مار به خودش می پیچید که چرا خدا اینجوری می کنه باهام!


راستش،

 یکم ترسیدم منم!

 اگه دست خودم بود قطعاً اتاقمو عوض می کردم!

خدا بدجوری گاهی گیر می ده!


می دونید، 

سخته،

 مجاورت با کسانی که به هر دلیل، در محاصره بدبختی ها گیر می کنند گاهی...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

دستگاه شور

از مباحث امروزمون با فهیمه، بحث دستگاه های موسیقی بود.

براش توضیح دادم که من فهیمده ام دستگاه فلان، مثلاً شور، باید لا کرن باشه سی و می بمل که فاصله بین نتها سه چهارم، سه چهارم، یک، یک، نیم، یک یک باشه منتهی،

 هر قطعه که در دستگاه شور نوشته شده رو آنالیز می کنم، اصلا این فواصل رو نمی تونم توش پیدا کنم.

خندید بهم!

گفت مگه گام می زنی که بخوای فاصله ها همونی باشه که گفتی؟!

بنا به نظر ایشون اگر هر قطعه هردنبیلی زده بشه منتهی در این قطعه موسیقایی، همیشه لا کرن باشه، سی و می بمل، این می شه دستگاه شور!


مسخره است به نظرم!


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

فهیمه


فهیمه امروز بالاخره اومد سر کار

یک عااااااااااالمه گپ زدیم.

بچه فهمیده ای است. بیخودکی نیست من بهش می گم فهیمه

(توضیح واسه بارهزارم، فهیمه، مردی است همکار، که خوب می فهمه)

احمد آقا هم بود. هم اتاقی فهیمه است. اومده جای اسبق من می شینه.

فهیمه سرزنش می کرد که فلان خانومه رو دیدم، خاک تو سّرت که بهت گفتم بگیرش نگرفتی، چقدر خوب شده بود.

بعد من می گفتم عی! این فلانه جور است، مرده شورتو ببره با سلیقه ات.

یکم که گذشت و تقریباً یک دور تسبیح خانومها رو دور زده بودیم احمد آقا دیگه کنترلشو از دست داد و عینهو بشکه پر آبی که بین خالی شدن و هوا کشیدن مردد بمونه هی قلپ قلپ کرد و آخرش که نفسش جا اومد گفت من از نشنال جئوگرافی بیشتر اسم حیوون شنیدم تو این مکالمه شماها! یکی رو می گید عین شتر است، یکی مغز نداره عین طوطی است، اون یکی موهاشو زررررررررد کرده عین جوجه شده است ...

بعد هم البته گفت که من تک تک آدمهای دور و برم رو دقییییییق آنالیز کرده ام و فقط از عیوبشون می گم!

گفتم خب برادر من، محاسنشون فقط وقتیه که دامن پاشونه، که اونو هم من نمی بینم!

والله!

خب من که از لای اینهمه لباس گشاد و اخلاق گند، نمی بینم محاسن اینها رو که!

شاااااااااید تو خونه شوهراشون چیزی کشف کرده باشند، دور از دسترس من!

چی بگم وقتی نه دست پخت طرف رو خورده ام نه رقصشو دیده ام نه تمیزی و مرتبی خودش و خونه اش رو دیده ام نه چه می دونم، به فیزیکش دسترسی داشته ام؟

 تو محیط کار فقط می شه یک بعد طرف رو دید!

نه؟

ولی سرجمع، 

حق با اونهاست!

با احمد آقا!




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

آدم نده

عرض به حضور انورتون،

نت نداشتیم امروز،

 اینه که بی بهره موندید از افاضات من!

کار خاصی نکردیم در کل

عمده ترین این بود که به رئیس اون یکی بخش گفتم فلانه کار رو نمی تونه مفتکی انجام بده.

من پنجاه میلیون تومان پیشنهاد دادم، واسه یک سال.

طرف سرش سوووووووووووووت کشید!

قضیه ساده است. یک پروژه رو 5 سال قبل گرفته اند به صد میلیون تومن. اقلاً شش نفر این مدت مشغولش بوده اند و حقوق گرفته اند منتهی چون طول کشیده، استانداردهای بین المللی عوض شده و عملا کاری که انجام شده بی ارزش است!

حالا می خواد مجددا پروژه رو انجام بده،

بهش می گم اینبار 180 میلیون قیمت بده، 50 میلیون تومن رو به کنندة کار بده، بقیه هزینه های شرکت باشه.

اما، بعضی ها، چندبار از یک سوراخ گزیده می شوند! نه میده، نه می تونه کار جدید رو انجام بده.

یعنی ما تو شرکتی کار می کنیم که واسه یک سال کار یک مهندس 16 تا 20 سال سابقه دار، حاضر نیست 50 میلیون تومن پول بده!

ماهانه، 4 میلیون تومن

چیزی که تمام بخشنامه ها و دستورالعملهای دولتی محاسبه می کنند و ابلاغ می کنند حتی!

اما این، نمی ده

خب نده

از قدیم می گن، آدم نده، دو بار میده!

ختم کلام.



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah