اول اینکه، این اسم گزنه دیگه داره اذیتم می کنه
یعنی، به نظرم می رسه که دیگه موضوعیت نداره از بس که من خوبم!
والله!
الانه مدتهاست، دیگه نه دعوا کرده ام با کسی، نه غر زده ام، نه شکایت، نه گلایه، نه حتی شیطنت
هیچ!
شما بگو میّت میّت!
انگار بگو دندونهامو کشیده باشن، اونجور!
بنابراین، دیگه گزنه بودن موضوعیت نداره و به نظرم کذب حساب می شه و باید یک اسم لطیف مثل لطف الله، انتخاب کنم واسه وب
مثلاً می گمااااا!
منظورم لطافتشه، که بهم بیاد!
پیشنهادی اگه کسی داره بگه.
اما بعد
خدای نکرده اگه مجبور به شنیدن صدا یا سیمای خودی شده باشید، تو برنامه هایی که یکی تلف شده ، حالا یا جدیداً یا قدیم، و می خوان زندگی نامه اش رو بگن،
حتما و قطعاً این جمله توش هست که "فلانکی، در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود"
می گفت انگار بگو بقیه تو کاباره پس افتاده اند.
حالا منم مدتهاست دنبال اینم دستگاه های موسیقی ایرانی رو بشناسم، هرکی و هرچی می خونم عین همین عبارت بی مایة بالا، با یک عبارتهای مسخره ای شروع می شه که واسه تمامشونم تکرار می شه مثل اینکه، یکی از دستگهاههای بسیار زیبای موسیقی ایرانی است و الخ.
خب بمیری الهی! اصلا این دستگاه چی هست که حالا زیبا هم هست! جون بکن اونی که باید بگی رو بگو!
حمّال !