شامی


یکی از غذاهای محبوب خونه ما، شامی است.

کباب شامی

من که هرچی از مامانم سوال کردم چی می ریزه توش و ایشونم گفته برام، بعد که می رم می پزم یک چیز زاغارتی در میاد که فقط به زور گشنگی تونسته ام بخورمش ولاغیر!

منتهی، اینجا،

خیلی خوب می شه.

به آبجی می گم یکی از اینها رو با نصف یک گوجه و یک خیار شور می بندن می دن به آدم چند هزار؟

می گه 15 هزار! تازه اگه این باشه!

راست می گه.

نمی دونم چه مرضی به جونمونه که با همون 15 هزار تومن هم حتی، یک غذای سالم نمی دیم دست مشتری!

مرض داریم لاجرم

یا بهتره بگم، مسلمونیم ، لاجرم!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

حوصله


حوصله شما هم سر رفته.

نه؟

مال منم.

!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

هواشناسی


اینجا، تقریباً با قطب برابری می کنه!

سرررررررررد!

پای آدم از سرما می خواد بشکنه!


دیشب عمدا ماشینمو گذاشتم تو حیاط که اگه بناست ضد یخش هم تقلبی باشه و الخ و دولخ، اینم بتّرکه به حقّ علی. 

نمی دونم چی شده. شاید هم ترکیده. 

نمی دونم

سازمو آورده ام. بابام می گه اینها رو که بلد بودی، چیز تازه بزن.

باید برم کلاس دوباره. من خودبخود کار نمی کنم! مجبور باید بشم!

از صبح، یک بند کشمش سبز پاک کردم ( چوب کشمشها رو کندم ! )

صبحانه و 

یکم ساز و 

یکم ور رفتن به گوشی و 

خلاصه، بطالتی است به عبارتی. 

بطالت.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

معرفی غذا

موهامو کوتاه کردم

قشنگ شد به نظرم


دوش گرفتم و 

چایی دم کردم و 

یک پرتقال خوردم و ،

می شه گفت، هیچ ایده دیگه ای ندارم واسه باقی شب!!!

البته، سازم هست. 

ایده ای واسه شام تو ذهنم نمیاد

شاید،

آره! هه هه! کلّه جوش می خوزم!

پیاز داغ رو با نعنا آماده می کنی و بعدش کشمش آفتابی و گردو رو توی پیاز تفت می دی و یک دنیا کشک می ریزی روش و می ذاری قل قل کنه!

بعد با نون، توش تلیت می کنی!

می گن غذای ساربانها بوده گویا! چون زود آماده می شده لاجرم . و البته دقت که بکنی مصالحش قابل حمل، بدون نیاز به یخچال بوده.

فقط شماها زحمت نکشید چون با کشک پاستوریزه، افتضاحی می شه که اون سرش ناپیدا !

کشک محلی می خواد. آب کشک شور محلی.

این غذا، یک صبحانه مفصل است بعد از چند ساعت پارو کردن برف!



۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

گرگ

عاشقی،

بیماری ای است،

منبعث از بی کاری!

کار که نداشته باشه آدم

طاقباز می خوابه رو تخت

نگاهشو میدوزه به سه کنج اتاق

عینهو عنکبوت

شروع می کنه به بافتن!

بافتن رویا و خیال!


بی کاری

امّ المفاسد است به تعبیر ملّایی که من باشم!


بی کار که باشی، به دیگران فکر می کنی (چه بسا لابه لای همین فکرها هم عاشقش بشی)

تو بی کاری،

غیبت می کنی

سرقت می کنی!

گلایه می کنی

قیاس می کنی!


بهترین دوای عاشقی،

مشغله است!

اونقدر مشغول بشی که نفهمی کی صبح می شه کی ظهر!

نفهمی کی چی پوشیده و کجا خوابیده و چه کرده و چه خورده!


مشغله که داشته باشی

چرب و شیرین زندگی ات هم عوض می شه!

پشت بند مشغله، پول است

و پول، مدل تفریح رو عوض می کنه

پول که باشه، دسته جمعی تفریح می کنی! اینه که کسی غایب نیست که غیبتش بشه

پول که باشه، مداااااام داری می خوری، دهنت پره، اینه که فرصت نمی کنی غر بزنی


مشغله، گرگ رو از زوزه باز می داره!


(این مهم است ها! زیرش خط بکشید!)


هیچ تصویری تو ذهنم نیست که گرگی حین دویدن، زوزه بکشه!

همیشه، گرگ، روی بلندی ایستاده، سرشو رو به سمت ماه کرده، زووووووووووووووووووووزه می کشه!

یعنی در بی کار ترین حالت است که صداش در میاد

که به افق دور نگاه می کنه

که حضورش رو همه جنگل احساس می کنه !


بی کاری، درد بدیه!


کارمند بشید الهی! خخخخخخخخخخ


جمال پسرم، با تو بودمااااااا!

برو کار می کن مگو چیست کار

که سرمایه زندگانی است کار

برو جانم. برو



۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

دوشاب


واسه ما دهاتی ها که به شهر نقل مکان کرده ایم،

همیشه حسرت اقلام مرغوب دهاتمون، دنبالمونه.

حالا اگه از گلپایگان باشیم، حسرت شیر و ماستش رو دلمونه،

اگه از یزد باشیم، باقلوا و قطّاب!

واسه همینم وقتی به مشاغلی مثل این که منم مشغول می شیم،

همیشه یادمون هست که وقتی واسه پروژه ها به در و دهات و اطراف سفر می کنیم، از اون اجناس محلی و مرغوب بار بزنیم.

در این راستا، این رفقای ما وقتی می رن فلانه پروژه، حتماً اگه شده از کارشون کم بذارند، وقت می ذارند که برن قصابی و گوشت گرم تازه بخرند.

پریرزوها هم، ما رو بردند و یک ساعت و اندی معطل شدیم تا طرف یک گوسفند زنده انتخاب کرد و قصاب ناقلا براش کشت و شقّه کرد و بسته کرد والخ.

بعد هم تااااااااا اومدیم برسیم اصفهان هی گفت بخاری ماشین رو کم کن، خاموش کن، چیه که نکنه گوشتهایی که خریده پخته بشه!

نکته ای که هست اینه که ماها، اونقدر تودهاتمون نمونده ایم که فرق دوش و دوشاب رو بفهمیم و این می شه که این رفیق ما زنگ می زنه به قصّاب محلی سفارش یک کره چی (بزغاله جوون ماده) می ده ولی آن نابکار یک ماده میش مسن که اقلا بیست سانت شاخ رو سرش داره رو از گله جدا می کنه و میاره براش!

حالا منتظرم بیاد، ببینم فک و فامیلش چه نظری راجع به گوشت دادند!

گوشت قرمز میش مسن !

عق!


واسه عسل هم همینه ها. من سه کیلو به رفیقم سفارش دادم، بعد از مدتها انتظار و منّت و الخ، یک آب شکر بهش فروخته بودند، روم نشد بر ندارم! هر کیلو 25 هزار!


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

فخر دو عالم!

می گه شرکت معظم سایپا،

رکورد فروش روزانة ماشین رو، یک تنه زده است!

تصور کن،

سایپا، بیش از بنز فروش داشته

بیش از بی ام و!


این، سایپا نیست که رکورد زده

خریّت ماست!

و من مطمئنم باز هم، رکورد خواهد شکست.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
arash shah

دارایی


به نظرم،

بجز قرض و مرض،

هرچی دیگه آدم داشته باشه، خیلی خوبه!

قرض،

 خواب از چشم آدم بی پشتوانه می بره و مرض،

خواب از چشم هر آدمی، 

حتی پشتوانه دارش، می گیره.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

مفید


می خواستم برم موهامو کوتاه کنم،

زنگ زدم واسه نوبت و ،

دکّون نبود گویا...


چه کنم؟!

تنها کار مفید امروز عصر، می شد این باشه.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

خودکار


هه هه، خودکار آبی نو گرفتم،

درش رو که برداشتم، می بینم کاندم زدن سر اون نوکش!

جان خودم!

یعنی می خوام بگم حتی جمادات هم به کاندوم معتقدند، بعد ما هی رت و رت ایدز می گیریم!


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah