یک کاری بوده، حدود 5 میلیون تومن هزینه داشته است
طرف گفته 28 میلیون
کلی آویزونش می شن که آخه چرا ؟
می گه حقیقش یک کاری کرده ام 28 میلیون کم دارم، به اون لحاظ !
اون یکی، قیمت یک کاری رو میده 100 میلیون
بهش می گن پدرآمرزیده، این کار قیمتش 20 میلیونه چرا می گی صد میلیون؟
می گه خب می خوام 80 میلیون روش سود کنم!
یعنی ها، این چیزشون منو کشته! رو راستی شون!
آسانسورهای ساختمان ما دیگه داره از کار می افته. تازه رفتن دنبال گواهی اداره استاندارد.
فروشنده، می گه 16 میلیون بدید تا من یک کاغذ A5 رو مهر و امضا کنم و معرفی تون کنم به اداره استاندارد!
اینها هم جیییییییییغ که آخه نامسلمون این وظیفه تو بوده، بعدشم، خرجی نداره، خب چرا 16 میلیون !
کار به دعوا و الخ کشیده اینبار. الانه زنگ زدند که دیگه به حساب این شرکت پول نگهداری نریزید تا بهتون بگیم!
خیلی بده ها. بعد می گن چرا بارون نمی یاد، چرا فساد زیاد شده، چرا برکت نیست و الخ!
خب از کار خودمونه به مولا! ما آدم نیستیم که بدان ما بر ما مسلط می شن و دعا می کنیم و دعامونم مستجاب نمی شه خب!
وعده خداست!
حالا منظورم از مسلط، زرتی نرید سراغ بالاها. همین ماها! الانه این یابو آسانسوریه مسلط به ما شده دیگه. رحم هم نداره!
اون یکی پریروز یک شیر آب رو باز کرده، خودمون زورمون نرسید نیاز به اسپری رسوب زدا داشت،
بیست هزار تومن گرفت!
یا پریرزو من رفتم آرایشگاه، یارو شونه موزر رو نذاشت تو کیفم. بهش گفتم اونم مال من بود، گفت نه، مال منه.
منم دیگه چیزی نگفتم. هشت تاشونه رو خریده بودم 2000 تومن ، ارزش نداشت بخوام با یک دلّاک دهن به دهن کنم. منتهی، این وضع ماست!
یک دلّاک هم بر ما مسلط است حتی!
سیب رو سر درخت قیمت زده کیلویی هزار تومن. بعد من و شما می خریم 4000 ! اونهمه که درخت و رعیت و کود و آب و هوا زور زده، پونصد تومن نفع می کنه،
دلال و دکون دار، 3000 !